شماره سوره

نام سوره

الفاتحة
البقرة
آل‏عمران
النساء
المائدة
الانعام
الاعراف
الانفال
التوبة
يونس
هود
يوسف
الرعد
ابراهيم
الحجر
النحل
الاسراء
الكهف
مريم
طه
الانبياء
الحج
المؤمنون
النور
الفرقان
الشعراء
النمل
القصص
العنكبوت
الروم
لقمان
السجده
الاحزاب
سبا
فاطر
يس
الصافات
ص
الزمر
غافر
فصلت
الشورى
الزخرف
الدخان
الجاثية
الاحقاف
محمد
الفتح
الحجرات
ق
الذاريات
الطور
النجم
القمر
الرحمن
الواقعة
الحديد
المجادلة
الحشر
الممتحنة
الصف
الجمعة
المنافقون
التغابن
الطلاق
التحريم
الملك
القلم
الحاقة
المعارج
نوح
الجن
المزمل
المدثر
القيامة
الانسان
المرسلات
النبا
النازعات
عبس
التكوير
الانفطار
المطففين
الانشقاق
البروج
الطارق
الاعلى
الغاشية
الفجر
البلد
الشمس
الليل
الضحى
الشرح
التين
العلق
القدر
البينة
الزلزلة
العاديات
القارعة
التكاثر
العصر
الهمزة
الفيل
قريش
الماعون
الكوثر
الكافرون
النصر
المسد
الاخلاص
الفلق
الناس

سوره مباركه القلم سوره شماره 68

بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

ن و القلم و ما يسطرون (1)
ن، سوگند به قلم و آنچه مي نويسند، (1)

ما انت بنعمة ربك بمجنون (2)
كه به نعمت پروردگارت تو مجنون نيستى، (2)

و ان لك لاجرا غير ممنون (3)
و براى تو پاداشى عظيم و هميشگى است! (3)

و انك لعلى خلق عظيم (4)
و تو اخلاق عظيم و برجسته‏اى دارى! (4)

فستبصر و يبصرون (5)
و بزودى تو مى‏بينى و آنان نيز مى‏بينند، (5)

بايكم المفتون (6)
كه كدام يك از شما مجنونند! (6)

ان ربك هو اعلم بمن ضل عن سبيله و هو اعلم بالمهتدين (7)
پروردگارت بهتر از هر كس مى‏داند چه كسى از راه او گمراه شده، و هدايت‏يافتگان را نيز بهتر مى‏شناسد! (7)

فلا تطع المكذبين (8)
حال كه چنين است از تكذيب‏كنندگان اطاعت مكن! (8)

ودوا لو تدهن فيدهنون (9)
آنها دوست دارند نرمش نشان دهى تا آنها (هم) نرمش نشان دهند (نرمشى توام با انحراف از مسير حق)! (9)

و لا تطع كل حلاف مهين (10)
و از كسى كه بسيار سوگند ياد مى‏كند و پست است اطاعت مكن، (10)

هماز مشاء بنميم (11)
كسى كه بسيار عيبجوست و به سخن چينى آمد و شد مى‏كند، (11)

مناع للخير معتد اثيم (12)
و بسيار مانع كار خير، و متجاوز و گناهكار است; (12)

عتل بعد ذلك زنيم (13)
علاوه بر اينها كينه توز و پرخور و خشن و بدنام است! (13)

ان كان ذا مال و بنين (14)
مبادا بخاطر اينكه صاحب مال و فرزندان فراوان است (از او پيروى كنى)! (14)

اذا تتلى عليه آياتنا قال اساطير الاولين (15)
هنگامى كه آيات ما بر او خوانده مى‏شود مى‏گويد: «اينها افسانه‏هاى خرافى پيشينيان است! (15)

سنسمه على الخرطوم (16)
(ولى) ما بزودى بر بينى او علامت و داغ ننگ مى‏نهيم! (16)

انا بلوناهم كما بلونا اصحاب الجنة اذ اقسموا ليصرمنها مصبحين (17)
ما آنها را آزموديم، همان گونه كه «صاحبان باغ‏» را آزمايش كرديم، هنگامى كه سوگند ياد كردند كه ميوه‏هاى باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچينند. (17)

و لا يستثنون (18)
و هيچ از آن استثنا نكنند; (18)

فطاف عليها طائف من ربك و هم نائمون (19)
اما عذابى فراگير (شب هنگام) بر (تمام) باغ آنها فرود آمد در حالى كه همه در خواب بودند، (19)

فاصبحت كالصريم (20)
و آن باغ سرسبز همچون شب سياه و ظلمانى شد! (20)

فتنادوا مصبحين (21)
صبحگاهان يكديگر را صدا زدند، (21)

ان اغدوا على حرثكم ان كنتم صارمين (22)
كه بسوى كشتزار و باغ خود حركت كنيد اگر قصد چيدن ميوه‏ها را داريد! (22)

فانطلقوا و هم يتخافتون (23)
آنها حركت كردند در حالى كه آهسته با هم مى‏گفتند:» (23)

ان لا يدخلنها اليوم عليكم مسكين (24)
«مواظب باشيد امروز حتى يك فقير وارد بر شما نشود!» (24)

و غدوا على حرد قادرين (25)
(آرى) آنها صبحگاهان تصميم داشتند كه با قدرت از مستمندان جلوگيرى كنند. (25)

فلما راوها قالوا انا لضالون (26)
هنگامى كه (وارد باغ شدند و) آن را ديدند گفتند: «حقا» ما گمراهيم! (26)

بل نحن محرومون (27)
(آرى، همه چيز از دست ما رفته) بلكه ما محروميم!» (27)

قال اوسطهم ا لم اقل لكم لولا تسبحون (28)
يكى از آنها كه از همه عاقلتر بود گفت: «آيا به شما نگفتم چرا تسبيح خدا نمى‏گوييد؟! (28)

قالوا سبحان ربنا انا كنا ظالمين (29)
گفتند: «منزه است پروردگار ما، مسلما ما ظالم بوديم!» (29)

فاقبل بعضهم على بعض يتلاومون (30)
سپس روبه يكديگر كرده به ملامت هم پرداختند، (30)

قالوا يا ويلنا انا كنا طاغين (31)
(و فريادشان بلند شد) گفتند: «واى بر ما كه طغيانگر بوديم! (31)

عسى ربنا ان يبدلنا خيرا منها انا الى ربنا راغبون (32)
اميدواريم پروردگارمان (ما را ببخشد و) بهتر از آن به جاى آن به ما بدهد، چرا كه ما به او علاقه‏منديم!» (32)

كذلك العذاب و لعذاب الآخرة اكبر لو كانوا يعلمون (33)
اين گونه است عذاب (خداوند در دنيا)، و عذاب آخرت از آن هم بزرگتر است اگر مى‏دانستند! (33)

ان للمتقين عند ربهم جنات النعيم (34)
مسلما براى پرهيزگاران نزد پروردگارشان باغهاى پر نعمت بهشت است! (34)

ا فنجعل المسلمين كالمجرمين (35)
آيا مؤمنان را همچون مجرمان قرار مى‏دهيم؟! (35)

ما لكم كيف تحكمون (36)
شما را چه مى‏شود؟! چگونه داورى مى‏كنيد؟! (36)

ام لكم كتاب فيه تدرسون (37)
آيا كتابى داريد كه از آن درس مى‏خوانيد... (37)

ان لكم فيه لما تخيرون (38)
كه آنچه را شما انتخاب مى‏كنيد از آن شماست؟! (38)

ام لكم ايمان علينا بالغة الى يوم القيامة ان لكم لما تحكمون (39)
يا اينكه عهد و پيمان مؤكد و مستمرى تا روز قيامت بر ما داريد كه هر چه را حكم كنيد براى شما باشد؟! (39)

سلهم ايهم بذلك زعيم (40)
از آنها بپرس كدام يك از آنان چنين چيزى را تضمين مى‏كند؟! (40)

ام لهم شركاء فلياتوا بشركائهم ان كانوا صادقين (41)
يا اينكه معبودانى دارند كه آنها را شريك خدا قرار داده‏اند (و براى آنان شفاعت مى‏كنند)؟! اگر راست مى‏گويند معبودان خود را بياورند! (41)

يوم يكشف عن ساق و يدعون الى السجود فلا يستطيعون (42)
(به خاطر بياوريد) روزى را كه ساق پاها (از وحشت) برهنه مى‏گردد و دعوت به سجود مى‏شوند، اما نمى‏توانند (سجود كنند). (42)

خاشعة ابصارهم ترهقهم ذلة و قد كانوا يدعون الى السجود و هم سالمون (43)
اين در حالى است كه چشمهايشان (از شدت شرمسارى) به زير افتاده، و ذلت و خوارى وجودشان را فراگرفته; آنها پيش از اين دعوت به سجود مى‏شدند در حالى كه سالم بودند (ولى امروز ديگر توانايى آن را ندارند)! (43)

فذرني و من يكذب بهذا الحديث سنستدرجهم من حيث لا يعلمون (44)
اكنون مرا با آنها كه اين سخن را تكذيب مى‏كنند واگذار! ما آنان را از آنجا كه نمى‏دانند به تدريج به سوى عذاب پيش مى‏بريم. (44)

و املي لهم ان كيدي متين (45)
و به آنها مهلت (بازگشت) مى‏دهم; چرا كه نقشه‏هاى من محكم و دقيق است! (45)

ام تسئلهم اجرا فهم من مغرم مثقلون (46)
يا اينكه تو از آنها مزدى مى‏طلبى كه پرداختش براى آنها سنگين است؟! (46)

ام عندهم الغيب فهم يكتبون (47)
يا اسرار غيب نزد آنهاست و آن را مى‏نويسند (و به يكديگر مى‏دهند)؟! (47)

فاصبر لحكم ربك و لا تكن كصاحب الحوت اذ نادى و هو مكظوم (48)
اكنون كه چنين است صبر كن و منتظر فرمان پروردگارت باش، و مانند صاحب ماهى ( يونس) مباش (كه در تقاضاى مجازات قومش عجله كرد و گرفتار مجازات ترك اولى شد) در آن زمان كه با نهايت اندوه خدا را خواند. (48)

لولا ان تداركه نعمة من ربه لنبذ بالعراء و هو مذموم (49)
و اگر رحمت خدا به ياريش نيامده بود، (از شكم ماهى) بيرون افكنده مى‏شد در حالى كه نكوهيده بود! (49)

فاجتباه ربه فجعله من الصالحين (50)
ولى پروردگارش او را برگزيد و از صالحان قرار داد! (50)

و ان يكاد الذين كفروا ليزلقونك بابصارهم لما سمعوا الذكر و يقولون انه لمجنون (51)
نزديك است كافران هنگامى كه آيات قرآن را مى‏شنوند با چشم‏زخم خود تو را از بين ببرند، و مى‏گويند: «او ديوانه است!» (51)

و ما هو الا ذكر للعالمين (52)
در حالى كه اين (قرآن) جز مايه بيدارى براى جهانيان نيست! (52)