شماره سوره

نام سوره

الفاتحة
البقرة
آل‏عمران
النساء
المائدة
الانعام
الاعراف
الانفال
التوبة
يونس
هود
يوسف
الرعد
ابراهيم
الحجر
النحل
الاسراء
الكهف
مريم
طه
الانبياء
الحج
المؤمنون
النور
الفرقان
الشعراء
النمل
القصص
العنكبوت
الروم
لقمان
السجده
الاحزاب
سبا
فاطر
يس
الصافات
ص
الزمر
غافر
فصلت
الشورى
الزخرف
الدخان
الجاثية
الاحقاف
محمد
الفتح
الحجرات
ق
الذاريات
الطور
النجم
القمر
الرحمن
الواقعة
الحديد
المجادلة
الحشر
الممتحنة
الصف
الجمعة
المنافقون
التغابن
الطلاق
التحريم
الملك
القلم
الحاقة
المعارج
نوح
الجن
المزمل
المدثر
القيامة
الانسان
المرسلات
النبا
النازعات
عبس
التكوير
الانفطار
المطففين
الانشقاق
البروج
الطارق
الاعلى
الغاشية
الفجر
البلد
الشمس
الليل
الضحى
الشرح
التين
العلق
القدر
البينة
الزلزلة
العاديات
القارعة
التكاثر
العصر
الهمزة
الفيل
قريش
الماعون
الكوثر
الكافرون
النصر
المسد
الاخلاص
الفلق
الناس

سوره مباركه الواقعة سوره شماره 56

بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

اذا وقعت الواقعة (1)
هنگامى كه واقعه عظيم (قيامت) واقع شود، (1)

ليس لوقعتها كاذبة (2)
هيچ كس نمى‏تواند آن را انكار كند! (2)

خافضة رافعة (3)
(اين واقعه) گروهى را پايين مى‏آورد و گروهى را بالا مى‏برد! (3)

اذا رجت الارض رجا (4)
در آن هنگام كه زمين بشدت به لرزه درمى‏آيد، (4)

و بست الجبال بسا (5)
و كوه‏ها در هم كوبيده مى‏شود، (5)

فكانت هباء منبثا (6)
و بصورت غبار پراكنده درمى‏آيد، (6)

و كنتم ازواجا ثلاثة (7)
و شما سه گروه خواهيد بود! (7)

فاصحاب الميمنة ما اصحاب الميمنة (8)
(نخست) سعادتمندان و خجستگان (هستند); چه سعادتمندان و خجستگانى! (8)

و اصحاب المشئمة ما اصحاب المشئمة (9)
گروه ديگر شقاوتمندان و شومانند، چه شقاوتمندان و شومانى! (9)

و السابقون السابقون (10)
و (سومين گروه) پيشگامان پيشگامند، (10)

اولئك المقربون (11)
آنها مقربانند! (11)

في جنات النعيم (12)
در باغهاى پرنعمت بهشت (جاى دارند)! (12)

ثلة من الاولين (13)
گروه زيادى (از آنها) از امتهاى نخستينند، (13)

و قليل من الآخرين (14)
و اندكى از امت آخرين! (14)

على سرر موضونة (15)
آنها ( مقربان) بر تختهايى كه صف‏كشيده و به هم پيوسته است قراردارند، (15)

متكئين عليها متقابلين (16)
در حالى كه بر آن تكيه زده و رو به روى يكديگرند! (16)

يطوف عليهم ولدان مخلدون (17)
نوجوانانى جاودان (در شكوه و طراوت) پيوسته گرداگرد آنان مى‏گردند، (17)

باكواب و اباريق و كاس من معين (18)
با قدحها و كوزه‏ها و جامهايى از نهرهاى جارى بهشتى (و شراب طهور)! (18)

لا يصدعون عنها و لا ينزفون (19)
اما شرابى كه از آن درد سر نمى‏گيرند و نه مست مى‏شوند! (19)

و فاكهة مما يتخيرون (20)
و ميوه‏هايى از هر نوع كه انتخاب كنند، (20)

و لحم طير مما يشتهون (21)
و گوشت پرنده از هر نوع كه مايل باشند! (21)

و حور عين (22)
و همسرانى از حور العين دارند، (22)

كامثال اللؤلؤ المكنون (23)
همچون مرواريد در صدف پنهان! (23)

جزاء بما كانوا يعملون (24)
اينها پاداشى است در برابر اعمالى كه انجام مى‏دادند! (24)

لا يسمعون فيها لغوا و لا تاثيما (25)
در آن (باغهاى بهشتى) نه لغو و بيهوده‏اى مى‏شنوند نه سخنان گناه آلود; (25)

الا قيلا سلاما سلاما (26)
تنها چيزى كه مى‏شنوند «سلام‏» است «سلام‏»! (26)

و اصحاب اليمين ما اصحاب اليمين (27)
و اصحاب يمين و خجستگان، چه اصحاب يمين و خجستگانى! (27)

في سدر مخضود (28)
آنها در سايه درختان «سدر» بى‏خار قرار دارند، (28)

و طلح منضود (29)
و در سايه درخت «طلح‏» پربرگ ( درختى خوشرنگ و خوشبو)، (29)

و ظل ممدود (30)
و سايه كشيده و گسترده، (30)

و ماء مسكوب (31)
و در كنار آبشارها، (31)

و فاكهة كثيرة (32)
و ميوه‏هاى فراوان، (32)

لا مقطوعة و لا ممنوعة (33)
كه هرگز قطع و ممنوع نمى‏شود، (33)

و فرش مرفوعة (34)
و همسرانى بلندمرتبه! (34)

انا انشاناهن انشاء (35)
ما آنها را آفرينش نوينى بخشيديم، (35)

فجعلناهن ابكارا (36)
و همه را دوشيزه قرار داديم، (36)

عربا اترابا (37)
زنانى كه تنها به همسرشان عشق مى‏ورزند و خوش زبان و فصيح و هم سن و سالند! (37)

لاصحاب اليمين (38)
اينها همه براى اصحاب يمين است، (38)

ثلة من الاولين (39)
كه گروهى از امتهاى نخستينند، (39)

و ثلة من الآخرين (40)
و گروهى از امتهاى آخرين! (40)

و اصحاب الشمال ما اصحاب الشمال (41)
و اصحاب شمال، چه اصحاب شمالى (كه نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده مى‏شود)! (41)

في سموم و حميم (42)
آنها در ميان بادهاى كشنده و آب سوزان قرار دارند، (42)

و ظل من يحموم (43)
و در سايه دودهاى متراكم و آتشزا! (43)

لا بارد و لا كريم (44)
سايه‏اى كه نه خنك است و نه آرامبخش! (44)

انهم كانوا قبل ذلك مترفين (45)
آنها پيش از اين (در عالم دنيا) مست و مغرور نعمت بودند، (45)

و كانوا يصرون على الحنث العظيم (46)
و بر گناهان بزرگ اصرار مى‏ورزيدند، (46)

و كانوا يقولون ا اذا متنا و كنا ترابا و عظاما ا انا لمبعوثون (47)
و مى‏گفتند: «هنگامى كه ما مرديم و خاك و استخوان شديم، آيا برانگيخته خواهيم شد؟! (47)

ا و آباؤنا الاولون (48)
يا نياكان نخستين ما (برانگيخته مى‏شوند)؟!» (48)

قل ان الاولين و الآخرين (49)
بگو: «اولين و آخرين، (49)

لمجموعون الى ميقات يوم معلوم (50)
همگى در موعد روز معينى گردآورى مى‏شوند، (50)

ثم انكم ايها الضالون المكذبون (51)
سپس شما اى گمراهان تكذيب‏كننده! (51)

لآكلون من شجر من زقوم (52)
قطعا از درخت زقوم مى‏خوريد، (52)

فمالؤن منها البطون (53)
و شكمها را از آن پر مى‏كنيد، (53)

فشاربون عليه من الحميم (54)
و روى آن از آب سوزان مى‏نوشيد، (54)

فشاربون شرب الهيم (55)
و همچون شتران مبتلا به بيمارى عطش، از آن مى‏آشاميد! (55)

هذا نزلهم يوم الدين (56)
اين است وسيله پذيرايى از آنها در قيامت! (56)

نحن خلقناكم فلولا تصدقون (57)
»ما شما را آفريديم; پس چرا (آفرينش مجدد را) تصديق نمى‏كنيد؟! (57)

ا فرايتم ما تمنون (58)
آيا از نطفه‏اى كه در رحم مى‏ريزيد آگاهيد؟! (58)

ا انتم تخلقونه ام نحن الخالقون (59)
آيا شما آن را (در دوران جنينى) آفرينش (پى در پى) مى‏دهيد يا ما آفريدگاريم؟! (59)

نحن قدرنا بينكم الموت و ما نحن بمسبوقين (60)
ما در ميان شما مرگ را مقدر ساختيم; و هرگز كسى بر ما پيشى نمى‏گيرد! (60)

على ان نبدل امثالكم و ننشئكم في ما لا تعلمون (61)
تا گروهى را به جاى گروه ديگرى بياوريم و شما را در جهانى كه نمى‏دانيد آفرينش تازه‏اى بخشيم! (61)

و لقد علمتم النشاة الاولى فلولا تذكرون (62)
شما عالم نخستين را دانستيد; چگونه متذكر نمى‏شويد (كه جهانى بعد از آن است)؟! (62)

ا فرايتم ما تحرثون (63)
آيا هيچ درباره آنچه كشت مى‏كنيد انديشيده‏ايد؟! (63)

ا انتم تزرعونه ام نحن الزارعون (64)
آيا شما آن را مى‏رويانيد يا ما مى‏رويانيم؟! (64)

لو نشاء لجعلناه حطاما فظلتم تفكهون (65)
هرگاه بخواهيم آن را مبدل به كاه در هم كوبيده مى‏كنيم كه تعجب كنيد! (65)

انا لمغرمون (66)
(بگونه‏اى كه بگوييد:) براستى ما زيان كرده‏ايم، (66)

بل نحن محرومون (67)
بلكه ما بكلى محروميم! (67)

ا فرايتم الماء الذي تشربون (68)
آيا به آبى كه مى‏نوشيد انديشيده‏ايد؟! (68)

ا انتم انزلتموه من المزن ام نحن المنزلون (69)
آيا شما آن را از ابر نازل كرده‏ايد يا ما نازل مى‏كنيم؟! (69)

لو نشاء جعلناه اجاجا فلولا تشكرون (70)
هرگاه بخواهيم، اين آب گوارا را تلخ و شور قرار مى‏دهيم; پس چرا شكر نمى‏كنيد؟! (70)

ا فرايتم النار التي تورون (71)
آيا درباره آتشى كه مى‏افروزيد فكر كرده‏ايد؟! (71)

ا انتم انشاتم شجرتها ام نحن المنشؤن (72)
آيا شما درخت آن را آفريده‏ايد يا ما آفريده‏ايم؟! (72)

نحن جعلناها تذكرة و متاعا للمقوين (73)
ما آن را وسيله يادآورى (براى همگان)و وسيله زندگى براى مسافران قرار داده‏ايم! (73)

فسبح باسم ربك العظيم (74)
حال كه چنين است به نام پروردگار بزرگت تسبيح كن (و او را پاك و منزه بشمار)! (74)

فلا اقسم بمواقع النجوم (75)
سوگند به جايگاه ستارگان (و محل طلوع و غروب آنها)! (75)

و انه لقسم لو تعلمون عظيم (76)
و اين سوگندى است بسيار بزرگ، اگر بدانيد! (76)

انه لقرآن كريم (77)
كه آن، قرآن كريمى است، (77)

في كتاب مكنون (78)
كه در كتاب محفوظى جاى دارد، (78)

لا يمسه الا المطهرون (79)
و جز پاكان نمى‏توانند به آن دست زنند ( دست يابند). (79)

تنزيل من رب العالمين (80)
آن از سوى پروردگار عالميان نازل شده; (80)

ا فبهذا الحديث انتم مدهنون (81)
آيا اين سخن را ( اين قرآن را با اوصافى كه گفته شد) سست و كوچك مى‏شمريد، (81)

و تجعلون رزقكم انكم تكذبون (82)
و به جاى شكر روزيهايى كه به شما داده شده آن را تكذيب مى‏كنيد؟! (82)

فلولا اذا بلغت الحلقوم (83)
پس چرا هنگامى كه جان به گلوگاه مى‏رسد (توانايى بازگرداندن آن را نداريد)؟! (83)

و انتم حينئذ تنظرون (84)
و شما در اين حال نظاره مى‏كنيد (و كارى از دستتان ساخته نيست); (84)

و نحن اقرب اليه منكم و لكن لا تبصرون (85)
و ما از شما به او نزديكتريم ولى نمى‏بينيد! (85)

فلولا ان كنتم غير مدينين (86)
اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نمى‏شويد، (86)

ترجعونها ان كنتم صادقين (87)
پس آن (روح) را بازگردانيد اگر راست مى‏گوييد! (87)

فاما ان كان من المقربين (88)
پس اگر او از مقربان باشد، (88)

فروح و ريحان و جنة نعيم (89)
در روح و ريحان و بهشت پرنعمت است! (89)

و اما ان كان من اصحاب اليمين (90)
اما اگر از اصحاب يمين باشد، (90)

فسلام لك من اصحاب اليمين (91)
(به او گفته مى‏شود:) سلام بر تو از سوى دوستانت كه از اصحاب يمينند! (91)

و اما ان كان من المكذبين الضالين (92)
اما اگر او از تكذيب‏كنندگان گمراه باشد، (92)

فنزل من حميم (93)
با آب جوشان دوزخ از او پذيرايى مى‏شويد! (93)

و تصلية جحيم (94)
و سرنوشت او ورود در آتش جهنم است، (94)

ان هذا لهو حق اليقين (95)
اين مطلب حق و يقين است! (95)

فسبح باسم ربك العظيم (96)
پس به نام پروردگار بزرگت تسبيح كن (و او را منزه بشمار)! (96)