شماره سوره
1
2
3
4
5
6
7
8
9
10
11
12
13
14
15
16
17
18
19
20
21
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31
32
33
34
35
36
37
38
39
40
41
42
43
44
45
46
47
48
49
50
51
52
53
54
55
56
57
58
59
60
61
62
63
64
65
66
67
68
69
70
71
72
73
74
75
76
77
78
79
80
81
82
83
84
85
86
87
88
89
90
91
92
93
94
95
96
97
98
99
100
101
102
103
104
105
106
107
108
109
110
111
112
113
114
نام سوره
الفاتحة
البقرة
آلعمران
النساء
المائدة
الانعام
الاعراف
الانفال
التوبة
يونس
هود
يوسف
الرعد
ابراهيم
الحجر
النحل
الاسراء
الكهف
مريم
طه
الانبياء
الحج
المؤمنون
النور
الفرقان
الشعراء
النمل
القصص
العنكبوت
الروم
لقمان
السجده
الاحزاب
سبا
فاطر
يس
الصافات
ص
الزمر
غافر
فصلت
الشورى
الزخرف
الدخان
الجاثية
الاحقاف
محمد
الفتح
الحجرات
ق
الذاريات
الطور
النجم
القمر
الرحمن
الواقعة
الحديد
المجادلة
الحشر
الممتحنة
الصف
الجمعة
المنافقون
التغابن
الطلاق
التحريم
الملك
القلم
الحاقة
المعارج
نوح
الجن
المزمل
المدثر
القيامة
الانسان
المرسلات
النبا
النازعات
عبس
التكوير
الانفطار
المطففين
الانشقاق
البروج
الطارق
الاعلى
الغاشية
الفجر
البلد
الشمس
الليل
الضحى
الشرح
التين
العلق
القدر
البينة
الزلزلة
العاديات
القارعة
التكاثر
العصر
الهمزة
الفيل
قريش
الماعون
الكوثر
الكافرون
النصر
المسد
الاخلاص
الفلق
الناس
الفاتحة
البقرة
آلعمران
النساء
المائدة
الانعام
الاعراف
الانفال
التوبة
يونس
هود
يوسف
الرعد
ابراهيم
الحجر
النحل
الاسراء
الكهف
مريم
طه
الانبياء
الحج
المؤمنون
النور
الفرقان
الشعراء
النمل
القصص
العنكبوت
الروم
لقمان
السجده
الاحزاب
سبا
فاطر
يس
الصافات
ص
الزمر
غافر
فصلت
الشورى
الزخرف
الدخان
الجاثية
الاحقاف
محمد
الفتح
الحجرات
ق
الذاريات
الطور
النجم
القمر
الرحمن
الواقعة
الحديد
المجادلة
الحشر
الممتحنة
الصف
الجمعة
المنافقون
التغابن
الطلاق
التحريم
الملك
القلم
الحاقة
المعارج
نوح
الجن
المزمل
المدثر
القيامة
الانسان
المرسلات
النبا
النازعات
عبس
التكوير
الانفطار
المطففين
الانشقاق
البروج
الطارق
الاعلى
الغاشية
الفجر
البلد
الشمس
الليل
الضحى
الشرح
التين
العلق
القدر
البينة
الزلزلة
العاديات
القارعة
التكاثر
العصر
الهمزة
الفيل
قريش
الماعون
الكوثر
الكافرون
النصر
المسد
الاخلاص
الفلق
الناس
سوره مباركه المائدة
سوره شماره 5
بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
يا ايها الذين آمنوا اوفوا بالعقود احلت لكم بهيمة الانعام الا ما يتلى عليكم غير محلي الصيد و انتم حرم ان الله يحكم ما يريد
(1)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! به پيمانها (و قراردادها) وفا كنيد! چهارپايان (و جنين آنها) براى شما حلال شده است; مگر آنچه بر شما خوانده مىشود (و استثنا خواهد شد). و به هنگام احرام، صيد را حلال نشمريد! خداوند هر چه بخواهد (و مصلحت باشد) حكم مىكند.
(1)
يا ايها الذين آمنوا لا تحلوا شعائر الله و لا الشهر الحرام و لا الهدي و لا القلائد و لا آمين البيت الحرام يبتغون فضلا من ربهم و رضوانا و اذا حللتم فاصطادوا و لا يجرمنكم شنآن قوم ان صدوكم عن المسجد الحرام ان تعتدوا و تعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان و اتقوا الله ان الله شديد العقاب
(2)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! شعائر و حدود الهى (و مراسم حج را محترم بشمريد! و مخالفت با آنها) را حلال ندانيد! و نه ماه حرام را، و نه قربانيهاى بىنشان و نشاندار را، و نه آنها را كه به قصد خانه خدا براى به دست آوردن فضل پروردگار و خشنودى او مىآيند! اما هنگامى كه از احرام بيرون آمديد، صيدكردن براى شما مانعى ندارد. و خصومت با جمعيتى كه شما را از آمدن به مسجد الحرام (در سال حديبيه) بازداشتند، نبايد شما را وادار به تعدى و تجاوز كند! و (همواره) در راه نيكى و پرهيزگارى با هم تعاون كنيد! و (هرگز) در راه گناه و تعدى همكارى ننماييد! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد كه مجازات خدا شديد است!
(2)
حرمت عليكم الميتة و الدم و لحم الخنزير و ما اهل لغير الله به و المنخنقة و الموقوذة و المتردية و النطيحة و ما اكل السبع الا ما ذكيتم و ما ذبح على النصب و ان تستقسموا بالازلام ذلكم فسق اليوم يئس الذين كفروا من دينكم فلا تخشوهم و اخشون اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام دينا فمن اضطر في مخمصة غير متجانف لاثم فان الله غفور رحيم
(3)
گوشت مردار، و خون، و گوشت خوك، و حيواناتى كه به غير نام خدا ذبح شوند، و حيوانات خفهشده، و به زجر كشته شده، و آنها كه بر اثر پرتشدن از بلندى بميرند، و آنها كه به ضرب شاخ حيوان ديگرى مرده باشند، و باقيمانده صيد حيوان درنده -مگر آنكه (بموقع به آن حيوان برسيد، و) آن را سرببريد- و حيواناتى كه روى بتها (يا در برابر آنها) ذبح مىشوند، (همه) بر شما حرام شده است; و (همچنين) قسمت كردن گوشت حيوان به وسيله چوبههاى تير مخصوص بخت آزمايى; تمام اين اعمال، فسق و گناه است -امروز، كافران از (زوال) آيين شما، مايوس شدند; بنابر اين، از آنها نترسيد! و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را كامل كردم; و نعمت خود را بر شما تمام نمودم; و اسلام را به عنوان آيين (جاودان) شما پذيرفتم- اما آنها كه در حال گرسنگى، دستشان به غذاى ديگرى نرسد، و متمايل به گناه نباشند، (مانعى ندارد كه از گوشتهاى ممنوع بخورند;) خداوند، آمرزنده و مهربان است.
(3)
يسئلونك ما ذا احل لهم قل احل لكم الطيبات و ما علمتم من الجوارح مكلبين تعلمونهن مما علمكم الله فكلوا مما امسكن عليكم و اذكروا اسم الله عليه و اتقوا الله ان الله سريع الحساب
(4)
از تو سؤال مىكنند چه چيزهايى براى آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاكيزه است، براى شما حلال گرديده; (و نيز صيد) حيوانات شكارى و سگهاى آموخته (و تربيت يافته) كه از آنچه خداوند به شما تعليم داده به آنها ياد دادهايد، (بر شما حلال است;) پس، از آنچه اين حيوانات براى شما (صيد مىكنند و) نگاه مىدارند، بخوريد; و نام خدا را (به هنگام فرستادن حيوان براى شكار،) بر آن ببريد; و از (معصيت) خدا بپرهيزيد كه خداوند سريع الحساب است!»
(4)
اليوم احل لكم الطيبات و طعام الذين اوتوا الكتاب حل لكم و طعامكم حل لهم و المحصنات من المؤمنات و المحصنات من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم اذا آتيتموهن اجورهن محصنين غير مسافحين و لا متخذي اخدان و من يكفر بالايمان فقد حبط عمله و هو في الآخرة من الخاسرين
(5)
امروز چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده; و (همچنين) طعام اهل كتاب، براى شما حلال است; و طعام شما براى آنها حلال; و (نيز) آنان پاكدامن از مسلمانان، و آنان پاكدامن از اهل كتاب، حلالند; هنگامى كه مهر آنها را بپردازيد و پاكدامن باشيد; نه زناكار، و نه دوست پنهانى و نامشروع گيريد. و كسى كه انكار كند آنچه را بايد به آن ايمان بياورد، اعمال او تباه مىگردد; و در سراى ديگر، از زيانكاران خواهد بود.
(5)
يا ايها الذين آمنوا اذا قمتم الى الصلاة فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الى المرافق و امسحوا برؤسكم و ارجلكم الى الكعبين و ان كنتم جنبا فاطهروا و ان كنتم مرضى او على سفر او جاء احد منكم من الغائط او لامستم النساء فلم تجدوا ماء فتيمموا صعيدا طيبا فامسحوا بوجوهكم و ايديكم منه ما يريد الله ليجعل عليكم من حرج و لكن يريد ليطهركم و ليتم نعمته عليكم لعلكم تشكرون
(6)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه به نماز مىايستيد، صورت و دستها را تا آرنج بشوييد! و سر و پاها را تا مفصل ( برآمدگى پشت پا) مسح كنيد! و اگر جنب باشيد، خود را بشوييد (و غسل كنيد)! و اگر بيمار يا مسافر باشيد، يا يكى از شما از محل پستى آمده ( قضاى حاجت كرده)، يا با آنان تماس گرفته (و آميزش جنسى كردهايد)، و آب (براى غسل يا وضو) نيابيد، با خاك پاكى تيمم كنيد! و از آن، بر صورت ( پيشانى) و دستها بكشيد! خداوند نمىخواهد مشكلى براى شما ايجاد كند; بلكه مىخواهد شما را پاك سازد و نعمتش را بر شما تمام نمايد; شايد شكر او را بجا آوريد!
(6)
و اذكروا نعمة الله عليكم و ميثاقه الذي واثقكم به اذ قلتم سمعنا و اطعنا و اتقوا الله ان الله عليم بذات الصدور
(7)
و به ياد آوريد نعمت خدا را بر شما، و پيمانى را كه با تاكيد از شما گرفت، آن زمان كه گفتيد: شنيديم و اطاعت كرديم»! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد كه خدا، از آنچه درون سينههاست، آگاه است!
(7)
يا ايها الذين آمنوا كونوا قوامين لله شهداء بالقسط و لا يجرمنكم شنآن قوم على الا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى و اتقوا الله ان الله خبير بما تعملون
(8)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! همواره براى خدا قيام كنيد، و از روى عدالت،گواهى دهيد! دشمنى با جمعيتى، شما را به گناه و ترك عدالت نكشاند! عدالت كنيد، كه به پرهيزگارى نزديكتر است! و از (معصيت) خدا بپرهيزيد، كه از آنچه انجام مىدهيد، با خبر است!
(8)
وعد الله الذين آمنوا و عملوا الصالحات لهم مغفرة و اجر عظيم
(9)
خداوند، به آنها كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، وعده آمرزش و پاداش عظيمى داده است.
(9)
« و الذين كفروا و كذبوا بآياتنا اولئك اصحاب الجحيم
(10)
و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، اهل دوزخند.
(10)
يا ايها الذين آمنوا اذكروا نعمت الله عليكم اذ هم قوم ان يبسطوا اليكم ايديهم فكف ايديهم عنكم و اتقوا الله و على الله فليتوكل المؤمنون
(11)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! نعمتى را كه خدا به شما بخشيد، به ياد آوريد; آن زمان كه جمعى (از دشمنان)، قصد داشتند دست به سوى شما دراز كنند (و شما را از ميان بردارند)، اما خدا دست آنها را از شما باز داشت! از خدا بپرهيزيد! و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند!
(11)
و لقد اخذ الله ميثاق بني اسرائيل و بعثنا منهم اثني عشر نقيبا و قال الله اني معكم لئن اقمتم الصلاة و آتيتم الزكاة و آمنتم برسلي و عزرتموهم و اقرضتم الله قرضا حسنا لاكفرن عنكم سيئاتكم و لادخلنكم جنات تجري من تحتها الانهار فمن كفر بعد ذلك منكم فقد ضل سواء السبيل
(12)
خدا از بنى اسرائيل پيمان گرفت. و از آنها، دوازده نقيب ( سرپرست) برانگيختيم. و خداوند (به آنها) گفت: «من با شما هستم! اگر نماز را برپا داريد، و زكات را بپردازيد، و به رسولان من ايمان بياوريد و آنها را يارى كنيد، و به خدا قرض الحسن بدهيد ( در راه او، به نيازمندان كمك كنيد)، گناهان شما را مىپوشانم ( مى بخشم); و شما را در باغهايى از بهشت، كه نهرها از زير درختانش جارى است، وارد مىكنم. اما هر كس از شما بعد از اين كافر شود، از راه راست منحرف گرديده است.
(12)
فبما نقضهم ميثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسية يحرفون الكلم عن مواضعه و نسوا حظا مما ذكروا به و لا تزال تطلع على خائنة منهم الا قليلا منهم فاعف عنهم و اصفح ان الله يحب المحسنين
(13)
ولى بخاطر پيمانشكنى، آنها را از رحمت خويش دور ساختيم; و دلهاى آنان را سخت و سنگين نموديم; سخنان (خدا) را از موردش تحريف مىكنند; و بخشى از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش كردند; و هر زمان، از خيانتى (تازه) از آنها آگاه مىشوى، مگر عده كمى از آنان; ولى از آنها درگذر و صرفنظر كن، كه خداوند نيكوكاران را دوست مىدارد!
(13)
و من الذين قالوا انا نصارى اخذنا ميثاقهم فنسوا حظا مما ذكروا به فاغرينا بينهم العداوة و البغضاء الى يوم القيامة و سوف ينبئهم الله بما كانوا يصنعون
(14)
و از كسانى كه ادعاى نصرانيت (و يارى مسيح) داشتند (نيز) پيمان گرفتيم; ولى آنها قسمت مهمى را از آنچه به آنان تذكر داده شده بود فراموش كردند; از اين رو در ميان آنها، تا دامنه قيامت، عداوت و دشمنى افكنديم. و خداوند، (در قيامت) آنها را از آنچه انجام مىدادند(و نتايج آن)، آگاه خواهد ساخت.
(14)
يا اهل الكتاب قد جاءكم رسولنا يبين لكم كثيرا مما كنتم تخفون من الكتاب و يعفوا عن كثير قد جاءكم من الله نور و كتاب مبين
(15)
اى اهل كتاب! پيامبر ما، كه بسيارى از حقايق كتاب آسمانى را كه شما كتمان مىكرديد روشن مىسازد، به سوى شما آمد; و از بسيارى از آن، (كه فعلا افشاى آن مصلحت نيست،) صرف نظر مىنمايد. (آرى،) از طرف خدا، نور و كتاب آشكارى به سوى شما آمد.
(15)
يهدي به الله من اتبع رضوانه سبل السلام و يخرجه الى صراط مستقيم
(16)
خداوند به بركت آن، كسانى را كه از خشنودى او پيروى كنند، به راههاى سلامت، هدايت مىكند; و به فرمان خود، از تاريكيها به سوى روشنايى مىبرد; و آنها را به سوى راه راست، رهبرى مىنمايد.
(16)
لقد كفر الذين قالوا ان الله هو المسيح ابن مريم قل فمن يملك من الله شيئا ان اراد ان يهلك المسيح ابن مريم و امه و من في الارض جميعا و لله ملك السماوات و الارض و ما بينهما يخلق ما يشاء و الله على كل شيء قدير
(17)
آنها كه گفتند: «خدا، همان مسيح بن مريم است»، بطور مسلم كافر شدند; بگو: «اگر خدا بخواهد مسيح بن مريم و مادرش و همه كسانى را كه روى زمين هستند هلاك كند، چه كسى مىتواند جلوگيرى كند؟ (آرى،) حكومت آسمانها و زمين، و آنچه ميان آن دو قرار دارد از آن خداست; هر چه بخواهد، مىآفريند; (حتى انسانى بدون پدر، مانند مسيح;) و او، بر هر چيزى تواناست.»
(17)
و قالت اليهود و النصارى نحن ابناء الله و احباؤه قل فلم يعذبكم بذنوبكم بل انتم بشر ممن خلق يغفر لمن يشاء و يعذب من يشاء و لله ملك السماوات و الارض و ما بينهما و اليه المصير
(18)
يهود و نصارى گفتند: «ما، فرزندان خدا و دوستان (خاص) او هستيم.» بگو: «پس چرا شما را در برابر گناهانتان مجازات مىكند؟! بلكه شما هم بشرى هستيد از مخلوقاتى كه آفريده; هر كس را بخواهد (و شايسته بداند)، مىبخشد; و هر كس را بخواهد (و مستحق بداند)، مجازات مىكند; و حكومت آسمانها و زمين و آنچه در ميان آنهاست، از آن اوست; و بازگشت همه موجودات، به سوى اوست.»
(18)
يا اهل الكتاب قد جاءكم رسولنا يبين لكم على فترة من الرسل ان تقولوا ما جاءنا من بشير و لا نذير فقد جاءكم بشير و نذير و الله على كل شيء قدير
(19)
اى اهل كتاب! رسول ما، پس از فاصله و فترتى ميان پيامبران، به سوى شما آمد; در حالى كه حقايق را براى شما بيان مىكند; تا مبادا (روز قيامت) بگوييد: «نه بشارت دهندهاى به سراغ ما آمد، و نه بيم دهندهاى»! (هم اكنون، پيامبر) بشارتدهنده و بيمدهنده، به سوى شما آمد! و خداوند بر همه چيز تواناست.
(19)
و اذ قال موسى لقومه يا قوم اذكروا نعمت الله عليكم اذ جعل فيكم انبياء و جعلكم ملوكا و آتاكم ما لم يؤت احدا من العالمين
(20)
(به ياد آوريد) هنگامى را كه موسى به قوم خود گفت: «اى قوم من! نعمت خدا را بر خود متذكر شويد هنگامى كه در ميان شما، پيامبرانى قرار داد; (و زنجير بندگى و اسارت فرعونى را شكست) و شما را حاكم و صاحب اختيار خود قرار داد; و به شما چيزهايى بخشيد كه به هيچ يك از جهانيان نداده بود!
(20)
يا قوم ادخلوا الارض المقدسة التي كتب الله لكم و لا ترتدوا على ادباركم فتنقلبوا خاسرين
(21)
اى قوم! به سرزمين مقدسى كه خداوند براى شما مقرر داشته، وارد شويد! و به پشت سر خود بازنگرديد (و عقب گرد نكنيد) كه زيانكار خواهيد بود!»
(21)
قالوا يا موسى ان فيها قوما جبارين و انا لن ندخلها حتى يخرجوا منها فان يخرجوا منها فانا داخلون
(22)
گفتند: «اى موسى! در آن (سرزمين)، جمعيتى (نيرومند و) ستمگرند; و ما هرگز وارد آن نمىشويم تا آنها از آن خارج شوند; اگر آنها از آن خارج شوند، ما وارد خواهيم شد!»
(22)
قال رجلان من الذين يخافون انعم الله عليهما ادخلوا عليهم الباب فاذا دخلتموه فانكم غالبون و على الله فتوكلوا ان كنتم مؤمنين
(23)
(ولى) دو نفر از مردانى كه از خدا مىترسيدند، و خداوند به آنها، نعمت (عقل و ايمان و شهامت) داده بود، گفتند: «شما وارد دروازه شهر آنان شويد! هنگامى كه وارد شديد، پيروز خواهيد شد. و بر خدا توكل كنيد اگر ايمان داريد!»
(23)
قالوا يا موسى انا لن ندخلها ابدا ما داموا فيها فاذهب انت و ربك فقاتلا انا هاهنا قاعدون
(24)
(بنى اسرائيل) گفتند: «اى موسى! تا آنها در آنجا هستند، ما هرگز وارد نخواهيم شد! تو و پروردگارت برويد و (با آنان) بجنگيد، ما همينجا نشستهايم»!
(24)
قال رب اني لا املك الا نفسي و اخي فافرق بيننا و بين القوم الفاسقين
(25)
(موسى) گفت: «پروردگارا! من تنها اختيار خودم و برادرم را دارم، ميان ما و اين جمعيت گنهكار، جدايى بيفكن!»
(25)
قال فانها محرمة عليهم اربعين سنة يتيهون في الارض فلا تاس على القوم الفاسقين
(26)
خداوند (به موسى) فرمود: «اين سرزمين (مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسيد); پيوسته در زمين (در اين بيابان)، سرگردان خواهند بود; و در باره (سرنوشت) اين جمعيت گنهكار، غمگين مباش!»
(26)
و اتل عليهم نبا ابني آدم بالحق اذ قربا قربانا فتقبل من احدهما و لم يتقبل من الآخر قال لاقتلنك قال انما يتقبل الله من المتقين
(27)
و داستان دو فرزند آدم را بحق بر آنها بخوان: هنگامى كه هر كدام، كارى براى تقرب (به پروردگار) انجام دادند; اما از يكى پذيرفته شد، و از ديگرى پذيرفته نشد; (برادرى كه عملش مردود شده بود، به برادر ديگر) گفت: «به خدا سوگند تو را خواهم كشت!»(برادر ديگر) گفت: (من چه گناهى دارم؟ زيرا) خدا، تنها از پرهيزگاران مىپذيرد!
(27)
لئن بسطت الي يدك لتقتلني ما انا بباسط يدي اليك لاقتلك اني اخاف الله رب العالمين
(28)
اگر تو براى كشتن من، دست دراز كنى، من هرگز به قتل تو دست نمىگشايم، چون از پروردگار جهانيان مىترسم!
(28)
اني اريد ان تبوء باثمي و اثمك فتكون من اصحاب النار و ذلك جزاء الظالمين
(29)
من مىخواهم تو با گناه من و خودت (از اين عمل) بازگردى (و بار هر دو گناه را به دوش كشى); و از دوزخيان گردى. و همين است سزاى ستمكاران!
(29)
فطوعت له نفسه قتل اخيه فقتله فاصبح من الخاسرين
(30)
نفس سركش، كم كم او را به كشتن برادرش ترغيب كرد; (سرانجام) او را كشت; و از زيانكاران شد.
(30)
فبعث الله غرابا يبحث في الارض ليريه كيف يواري سواة اخيه قال يا ويلتى ا عجزت ان اكون مثل هذا الغراب فاواري سواة اخي فاصبح من النادمين
(31)
سپس خداوند زاغى را فرستاد كه در زمين، جستجو (و كندوكاو) مىكرد; تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن كند. او گفت: «واى بر من! آيا من نتوانستم مثل اين زاغ باشم و جسد برادرم را دفن كنم؟!» و سرانجام (از ترس رسوايى، و بر اثر فشار وجدان، از كار خود) پشيمان شد.
(31)
من اجل ذلك كتبنا على بني اسرائيل انه من قتل نفسا بغير نفس او فساد في الارض فكانما قتل الناس جميعا و من احياها فكانما احيا الناس جميعا و لقد جاءتهم رسلنا بالبينات ثم ان كثيرا منهم بعد ذلك في الارض لمسرفون
(32)
به همين جهت، بر بنى اسرائيل مقرر داشتيم كه هر كس، انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همه انسانها را كشته; و هر كس، انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى همه مردم را زنده كرده است. و رسولان ما، دلايل روشن براى بنى اسرائيل آوردند، اما بسيارى از آنها، پس از آن در روى زمين، تعدى و اسراف كردند.
(32)
انما جزاء الذين يحاربون الله و رسوله و يسعون في الارض فسادا ان يقتلوا او يصلبوا او تقطع ايديهم و ارجلهم من خلاف او ينفوا من الارض ذلك لهم خزي في الدنيا و لهم في الآخرة عذاب عظيم
(33)
كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش به جنگ برمىخيزند، و اقدام به فساد در روى زمين مىكنند، (و با تهديد اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله مىبرند،) فقط اين است كه اعدام شوند; يا به دار آويخته گردند; يا (چهار انگشت از) دست (راست) و پاى (چپ) آنها، بعكس يكديگر، بريده شود; و يا از سرزمين خود تبعيد گردند. اين رسوايى آنها در دنياست; و در آخرت، مجازات عظيمى دارند.
(33)
الا الذين تابوا من قبل ان تقدروا عليهم فاعلموا ان الله غفور رحيم
(34)
مگر آنها كه پيش از دست يافتن شما بر آنان، توبه كنند; پس بدانيد (خدا توبه آنها را مىپذيرد; ) خداوند آمرزنده و مهربان است.
(34)
يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ابتغوا اليه الوسيلة و جاهدوا في سبيله لعلكم تفلحون
(35)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد! و وسيلهاى براى تقرب به او بجوئيد! و در راه او جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد!
(35)
ان الذين كفروا لو ان لهم ما في الارض جميعا و مثله معه ليفتدوا به من عذاب يوم القيامة ما تقبل منهم و لهم عذاب اليم
(36)
بيقين كسانى كه كافر شدند، اگر تمام آنچه روى زمين است و همانند آن، مال آنها باشد و همه آن را براى نجات از كيفر روز قيامت بدهند، از آنان پذيرفته نخواهد شد; و مجازات دردناكى خواهند داشت.
(36)
يريدون ان يخرجوا من النار و ما هم بخارجين منها و لهم عذاب مقيم
(37)
پيوسته مىخواهند از آتش خارج شوند، ولى نمىتوانند از آن خارج گردند; و براى آنها مجازاتى پايدار است.
(37)
و السارق و السارقة فاقطعوا ايديهما جزاء بما كسبا نكالا من الله و الله عزيز حكيم
(38)
دست مرد دزد و زن دزد را، به كيفر عملى كه انجام دادهاند، بعنوان يك مجازات الهى، قطع كنيد! و خداوند توانا و حكيم است.
(38)
فمن تاب من بعد ظلمه و اصلح فان الله يتوب عليه ان الله غفور رحيم
(39)
اما آن كس كه پس از ستم كردن، توبه و جبران نمايد، خداوند توبه او را مىپذيرد; (و از اين مجازات; معاف مىشود، زيرا) خداوند، آمرزنده و مهربان است.
(39)
ا لم تعلم ان الله له ملك السماوات و الارض يعذب من يشاء و يغفر لمن يشاء و الله على كل شيء قدير
(40)
آيا نمىدانى كه حكومت و فرمانروائى آسمانها و زمين از آن خداست؟ هر كس را بخواهد (و مستحق بداند)، كيفر مىكند; و هر كس را بخواهد و شايسته بداند، مىبخشد; و خداوند بر هر چيزى قادر است.
(40)
يا ايها الرسول لا يحزنك الذين يسارعون في الكفر من الذين قالوا آمنا بافواههم و لم تؤمن قلوبهم و من الذين هادوا سماعون للكذب سماعون لقوم آخرين لم ياتوك يحرفون الكلم من بعد مواضعه يقولون ان اوتيتم هذا فخذوه و ان لم تؤتوه فاحذروا و من يرد الله فتنته فلن تملك له من الله شيئا اولئك الذين لم يرد الله ان يطهر قلوبهم لهم في الدنيا خزي و لهم في الآخرة عذاب عظيم
(41)
اى فرستاده (خدا)! آنها كه در مسير كفر شتاب مىكنند و با زبان مىگويند: «ايمان آورديم و قلب آنها ايمان نياورده، تو را اندوهگين نسازند! و (همچنين) گروهى از يهوديان كه خوب به سخنان تو گوش مىدهند، تا دستاويزى براى تكذيب تو بيابند; آنها جاسوسان گروه ديگرى هستند كه خودشان نزد تو نيامدهاند; آنها سخنان را از مفهوم اصليش تحريف مىكنند، و (به يكديگر) مىگويند: «اگر اين (كه ما مىخواهيم) به شما داده شد (و محمد بر طبق خواسته شما داورى كرد،) بپذيريد، وگرنه (از او) دورى كنيد!» (ولى) كسى را كه خدا (بر اثر گناهان پىدرپى او) بخواهد مجازاتكند، قادر به دفاع از او نيستى; آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته دلهايشان را پاك كند; در دنيا رسوايى، و در آخرت مجازات بزرگى نصيبشان خواهد شد.
(41)
سماعون للكذب اكالون للسحت فان جاؤك فاحكم بينهم او اعرض عنهم و ان تعرض عنهم فلن يضروك شيئا و ان حكمت فاحكم بينهم بالقسط ان الله يحب المقسطين
(42)
آنها بسيار به سخنان تو گوش مىدهند تا آن را تكذيب كنند; مال حرام فراوان مى خورند; پس اگر نزد تو آمدند، در ميان آنان داورى كن، يا (اگر صلاح دانستى) آنها را به حال خود واگذار! و اگر از آنان صرفنظر كنى، به تو هيچ زيانى نمىرسانند; و اگر ميان آنها داورى كنى، با عدالت داورى كن، كه خدا عادلان را دوست دارد!
(42)
و كيف يحكمونك و عندهم التوراة فيها حكم الله ثم يتولون من بعد ذلك و ما اولئك بالمؤمنين
(43)
چگونه تو را به داورى مىطلبند؟! در حالى كه تورات نزد ايشان است; و در آن، حكم خدا هست. (وانگهى) پس از داورىخواستن از حكم تو، (چرا) روى مى گردانند؟! آنها مؤمن نيستند.
(43)
انا انزلنا التوراة فيها هدى و نور يحكم بها النبيون الذين اسلموا للذين هادوا و الربانيون و الاحبار بما استحفظوا من كتاب الله و كانوا عليه شهداء فلا تخشوا الناس و اخشون و لا تشتروا بآياتي ثمنا قليلا و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الكافرون
(44)
ما تورات را نازل كرديم در حالى كه در آن، هدايت و نور بود; و پيامبران، كه در برابر فرمان خدا تسليم بودند، با آن براى يهود حكم مىكردند; و (همچنين) علما و دانشمندان به اين كتاب كه به آنها سپرده شده و بر آن گواه بودند، داورى مىنمودند. بنابر اين، (بخاطر داورى بر طبق آيات الهى،) از مردم نهراسيد! و از من بترسيد! و آيات مرا به بهاى ناچيزى نفروشيد! و آنها كه به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نمىكنند، كافرند.
(44)
و كتبنا عليهم فيها ان النفس بالنفس و العين بالعين و الانف بالانف و الاذن بالاذن و السن بالسن و الجروح قصاص فمن تصدق به فهو كفارة له و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الظالمون
(45)
و بر آنها ( بنى اسرائيل) در آن ( تورات)، مقرر داشتيم كه جان در مقابل جان، و چشم در مقابل چشم، و بينى در برابر بينى، و گوش در مقابل گوش، و دندان در برابر دندان مىباشد; و هر زخمى، قصاص دارد; و اگر كسى آن را ببخشد (و از قصاص، صرفنظر كند)، كفاره (گناهان) او محسوب مىشود; و هر كس به احكامى كه خدا نازل كرده حكم نكند، ستمگر است.
(45)
و قفينا على آثارهم بعيسى ابن مريم مصدقا لما بين يديه من التوراة و آتيناه الانجيل فيه هدى و نور و مصدقا لما بين يديه من التوراة و هدى و موعظة للمتقين
(46)
و بدنبال آنها ( پيامبران پيشين)، عيسى بن مريم را فرستاديم در حالى كه كتاب تورات را كه پيش از او فرستاده شده بود تصديق داشت; و انجيل را به او داديم كه در آن، هدايت و نور بود; و (اين كتاب آسمانى نيز) تورات را، كه قبل از آن بود، تصديق مىكرد; و هدايت و موعظهاى براى پرهيزگاران بود.
(46)
و ليحكم اهل الانجيل بما انزل الله فيه و من لم يحكم بما انزل الله فاولئك هم الفاسقون
(47)
اهل انجيل ( پيروان مسيح) نيز بايد به آنچه خداوند در آن نازل كرده حكم كنند! و كسانى كه بر طبق آنچه خدا نازل كرده حكم نمىكنند، فاسقند.
(47)
و انزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب و مهيمنا عليه فاحكم بينهم بما انزل الله و لا تتبع اهواءهم عما جاءك من الحق لكل جعلنا منكم شرعة و منهاجا و لو شاء الله لجعلكم امة واحدة و لكن ليبلوكم في ما آتاكم فاستبقوا الخيرات الى الله مرجعكم جميعا فينبئكم بما كنتم فيه تختلفون
(48)
و اين كتاب ( قرآن) را به حق بر تو نازل كرديم، در حالى كه كتب پيشين را تصديق مىكند، و حافظ و نگاهبان آنهاست; پس بر طبق احكامى كه خدا نازل كرده، در ميان آنها حكم كن! از هوى و هوسهاى آنان پيروى نكن! و از احكام الهى، روى مگردان! ما براى هر كدام از شما، آيين و طريقه روشنى قرار داديم; و اگر خدا مىخواست، همه شما را امت واحدى قرارمىداد; ولى خدا مىخواهد شما را در آنچه به شما بخشيده بيازمايد; (و استعدادهاى مختلف شما را پرورش دهد). پس در نيكيها بر يكديگر سبقت جوييد! بازگشت همه شما، به سوى خداست; سپس از آنچه در آن اختلاف مىكرديد; به شما خبر خواهد داد.
(48)
و ان احكم بينهم بما انزل الله و لا تتبع اهواءهم و احذرهم ان يفتنوك عن بعض ما انزل الله اليك فان تولوا فاعلم انما يريد الله ان يصيبهم ببعض ذنوبهم و ان كثيرا من الناس لفاسقون
(49)
و در ميان آنها ( اهل كتاب)، طبق آنچه خداوند نازل كرده، داورى كن! و از هوسهاى آنان پيروى مكن! و از آنها برحذر باش، مبادا تو را از بعض احكامى كه خدا بر تو نازل كرده، منحرف سازند! و اگر آنها (از حكم و داورى تو)، روى گردانند، بدان كه خداوند مىخواهد آنان را بخاطر پارهاى از گناهانشان مجازات كند; و بسيارى از مردم فاسقند.
(49)
ا فحكم الجاهلية يبغون و من احسن من الله حكما لقوم يوقنون
(50)
آيا آنها حكم جاهليت را (از تو) مىخواهند؟! و چه كسى بهتر از خدا، براى قومى كه اهل يقين هستند، حكم مىكند؟!
(50)
يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا اليهود و النصارى اولياء بعضهم اولياء بعض و من يتولهم منكم فانه منهم ان الله لا يهدي القوم الظالمين
(51)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! يهود و نصارى را ولى (و دوست و تكيهگاه خود،) انتخاب نكنيد! آنها اولياى يكديگرند; و كسانى كه از شما با آنان دوستى كنند، از آنها هستند; خداوند، جمعيت ستمكار را هدايت نمىكند
(51)
فترى الذين في قلوبهم مرض يسارعون فيهم يقولون نخشى ان تصيبنا دائرة فعسى الله ان ياتي بالفتح او امر من عنده فيصبحوا على ما اسروا في انفسهم نادمين
(52)
(ولى) كسانى را كه در دلهايشان بيمارى است مىبينى كه در (دوستى با آنان)، بر يكديگر پيشى مىگيرند، و مىگويند: «مىترسيم حادثهاى براى ما اتفاق بيفتد (و نياز به كمك آنها داشته باشيم!)» شايد خداوند پيروزى يا حادثه ديگرى از سوى خود (به نفع مسلمانان) پيش بياورد; و اين دسته، از آنچه در دل پنهان داشتند، پشيمان گردند!
(52)
و يقول الذين آمنوا ا هؤلاء الذين اقسموا بالله جهد ايمانهم انهم لمعكم حبطت اعمالهم فاصبحوا خاسرين
(53)
آنها كه ايمان آوردهاند مىگويند: «آيا اين (منافقان) همانها هستند كه با نهايت تاكيد سوگند ياد كردند كه با شما هستند؟! (چرا كارشان به اينجا رسيد؟!)» (آرى،) اعمالشان نابود گشت، و زيانكار شدند.
(53)
يا ايها الذين آمنوا من يرتد منكم عن دينه فسوف ياتي الله بقوم يحبهم و يحبونه اذلة على المؤمنين اعزة على الكافرين يجاهدون في سبيل الله و لا يخافون لومة لائم ذلك فضل الله يؤتيه من يشاء و الله واسع عليم
(54)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هر كس از شما، از آيين خود بازگردد، (به خدا زيانى نمىرساند; خداوند جمعيتى را مىآورد كه آنها را دوست دارد و آنان (نيز) او را دوست دارند، در برابر مؤمنان متواضع، و در برابر كافران سرسخت و نيرومندند; آنها در راه خدا جهاد مىكنند، و از سرزنش هيچ ملامتگرى هراسى ندارند. اين، فضل خداست كه به هر كس بخواهد (و شايسته ببيند) مىدهد; و (فضل) خدا وسيع، و خداوند داناست.
(54)
انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنوا الذين يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و هم راكعون
(55)
سرپرست و ولى شما، تنها خداست و پيامبر او و آنها كه ايمان آوردهاند; همانها كه نماز را برپا مىدارند، و در حال ركوع، زكات مىدهند.
(55)
و من يتول الله و رسوله و الذين آمنوا فان حزب الله هم الغالبون
(56)
و كسانى كه ولايت خدا و پيامبر او و افراد باايمان را بپذيرند، پيروزند; (زيرا) حزب و جمعيت خدا پيروز است.
(56)
يا ايها الذين آمنوا لا تتخذوا الذين اتخذوا دينكم هزوا و لعبا من الذين اوتوا الكتاب من قبلكم و الكفار اولياء و اتقوا الله ان كنتم مؤمنين
(57)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! افرادى كه آيين شما را به باد استهزاء و بازى مىگيرند -از اهل كتاب و مشركان- ولى خود انتخاب نكنيد و از خدا بپرهيزيد اگر ايمان داريد!
(57)
و اذا ناديتم الى الصلاة اتخذوها هزوا و لعبا ذلك بانهم قوم لا يعقلون
(58)
آنها هنگامى كه (اذان مىگوييد، و مردم را) به نماز فرا مىخوانيد، آن را به مسخره و بازى مىگيرند; اين بخاطر آن است كه آنها جمعى نابخردند.
(58)
قل يا اهل الكتاب هل تنقمون منا الا ان آمنا بالله و ما انزل الينا و ما انزل من قبل و ان اكثركم فاسقون
(59)
بگو: «اى اهل كتاب! آيا به ما خرده مىگيريد؟ (مگر ما چه كردهايم) جز اينكه به خداوند يگانه، و به آنچه بر ما نازل شده، و به آنچه پيش از اين نازل گرديده، ايمان آوردهايم. و اين، بخاطر آن است كه بيشتر شما، از راه حق، خارج شدهايد.»
(59)
قل هل انبئكم بشر من ذلك مثوبة عند الله من لعنه الله و غضب عليه و جعل منهم القردة و الخنازير و عبد الطاغوتاولئك شر مكانا و اضل عن سواء السبيل
(60)
بگو: «آيا شما را از كسانى كه موقعيت و پاداششان نزد خدا برتر از اين است، با خبر كنم؟ كسانى كه خداوند آنها را از رحمت خود دور ساخته، و مورد خشم قرار داده، (و مسخ كرده،) و از آنها، ميمونها و خوكهايى قرار داده، و پرستش بت كردهاند; موقعيت و محل آنها، بدتر است; و از راه راست، گمراهترند. »
(60)
و اذا جاؤكم قالوا آمنا و قد دخلوا بالكفر و هم قد خرجوا به و الله اعلم بما كانوا يكتمون
(61)
هنگامى كه نزد شما مىآيند، مىگويند: «ايمان آوردهايم!» (اما) با كفر وارد مىشوند، و با كفر خارج مىگردند; و خداوند، از آنچه كتمان مىكردند، آگاهتر است!
(61)
و ترى كثيرا منهم يسارعون في الاثم و العدوان و اكلهم السحت لبئس ما كانوا يعملون
(62)
بسيارى از آنان را مىبينى كه در گناه و تعدى، و خوردن مال حرام، شتاب مىكنند! چه زشت است كارى كه انجام مىدادند!
(62)
لولا ينهاهم الربانيون و الاحبار عن قولهم الاثم و اكلهم السحت لبئس ما كانوا يصنعون
(63)
چرا دانشمندان نصارى و علماى يهود، آنها را از سخنان گناهآميز و خوردن مال حرام، نهى نمىكنند؟! چه زشت است عملى كه انجام مىدادند!
(63)
و قالت اليهود يد الله مغلولة غلت ايديهم و لعنوا بما قالوا بل يداه مبسوطتان ينفق كيف يشاء و ليزيدن كثيرا منهم ما انزل اليك من ربك طغيانا و كفرا و القينا بينهم العداوة و البغضاء الى يوم القيامة كلما اوقدوا نارا للحرب اطفاها الله و يسعون في الارض فسادا و الله لا يحب المفسدين
(64)
و يهود گفتند: «دست خدا (با زنجير) بسته است.» دستهايشان بسته باد! و بخاطر اين سخن، از رحمت (الهى) دور شوند! بلكه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است; هرگونه بخواهد، مىبخشد! ولى اين آيات، كه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغيان و كفر بسيارى از آنها مىافزايد. و ما در ميان آنها تا روز قيامت عداوت و دشمنى افكنديم. هر زمان آتش جنگى افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت; و براى فساد در زمين، تلاش مىكنند; و خداوند، مفسدان را دوست ندارد.
(64)
و لو ان اهل الكتاب آمنوا و اتقوا لكفرنا عنهم سيئاتهم و لادخلناهم جنات النعيم
(65)
و اگر اهل كتاب ايمان بياورند و تقوا پيشه كنند، گناهان آنها را مىبخشيم; و آنها را در باغهاى پرنعمت بهشت، وارد مىسازيم.
(65)
و لو انهم اقاموا التوراة و الانجيل و ما انزل اليهم من ربهم لاكلوا من فوقهم و من تحت ارجلهم منهم امة مقتصدة و كثير منهم ساء ما يعملون
(66)
و اگر آنان، تورات و انجيل و آنچه را از سوى پروردگارشان بر آنها نازل شده ( قرآن) برپا دارند، از آسمان و زمين، روزى خواهند خورد; جمعى از آنها، معتدل و ميانهرو هستند، ولى بيشترشان اعمال بدى انجام مىدهند.
(66)
يا ايها الرسول بلغ ما انزل اليك من ربك و ان لم تفعل فما بلغت رسالته و الله يعصمك من الناس ان الله لا يهدي القوم الكافرين
(67)
اى پيامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است، كاملا (به مردم) برسان! و اگر نكنى، رسالت او را انجام ندادهاى! خداوند تو را از (خطرات احتمالى) مردم، نگاه مىدارد; و خداوند، جمعيت كافران (لجوج) را هدايت نمىكند.
(67)
قل يا اهل الكتاب لستم على شيء حتى تقيموا التوراة و الانجيل و ما انزل اليكم من ربكم و ليزيدن كثيرا منهم ما انزل اليك من ربك طغيانا و كفرا فلا تاس على القوم الكافرين
(68)
اى اهل كتاب! شما هيچ آيين صحيحى نداريد، مگر اينكه تورات و انجيل و آنچه را از طرف پروردگارتان بر شما نازل شده است، برپا داريد. ولى آنچه بر تو از سوى پروردگارت نازل شده، (نه تنها مايه بيدارى آنها نمىگردد، بلكه) بر طغيان و كفر بسيارى از آنها مىافزايد. بنابر اين، از اين قوم كافر، (و مخالفت آنها،) غمگين مباش!
(68)
ان الذين آمنوا و الذين هادوا و الصابئون و النصارى من آمن بالله و اليوم الآخر و عمل صالحا فلا خوف عليهم و لا هم يحزنون
(69)
آنها كه ايمان آوردهاند، و يهود و صابئان و مسيحيان، هرگاه به خداوند يگانه و روز جزا، ايمان بياورند، و عمل صالح انجام دهند، نه ترسى بر آنهاست، و نه غمگين خواهند شد.
(69)
لقد اخذنا ميثاق بني اسرائيل و ارسلنا اليهم رسلا كلما جاءهم رسول بما لا تهوى انفسهم فريقا كذبوا و فريقا يقتلون
(70)
ما از بنى اسرائيل پيمان گرفتيم; و رسولانى به سوى آنها فرستاديم; (ولى) هر زمان پيامبرى حكمى بر خلاف هوسها و دلخواه آنها مىآورد، عدهاى را تكذيب مىكردند; و عدهاى را مىكشتند.
(70)
و حسبوا الا تكون فتنة فعموا و صموا ثم تاب الله عليهم ثم عموا و صموا كثير منهم و الله بصير بما يعملون
(71)
گمان كردند مجازاتى در كار نخواهد بود! از اينرو (از ديدن حقايق و شنيدن سخنان حق،) نابينا و كر شدند; سپس (بيدار گشتند، و) خداوند توبه آنها را پذيرفت، ديگربار (در خواب غفلت فرو رفتند، و) بسيارى از آنها كور و كر شدند; و خداوند، به آنچه انجام مىدهند، بيناست.
(71)
لقد كفر الذين قالوا ان الله هو المسيح ابن مريم و قال المسيح يا بني اسرائيل اعبدوا الله ربي و ربكم انه من يشرك بالله فقد حرم الله عليه الجنة و ماواه النار و ما للظالمين من انصار
(72)
آنها كه گفتند: «خداوند همان مسيح بن مريم است»، بيقين كافر شدند، (با اينكه خود) مسيح گفت: اى بنى اسرائيل! خداوند يگانه را، كه پروردگار من و شماست، پرستش كنيد! زيرا هر كس شريكى براى خدا قرار دهد، خداوند بهشت را بر او حرام كرده است; و جايگاه او دوزخ است; و ستمكاران، يار و ياورى ندارند.
(72)
لقد كفر الذين قالوا ان الله ثالث ثلاثة و ما من اله الا اله واحد و ان لم ينتهوا عما يقولون ليمسن الذين كفروا منهم عذاب اليم
(73)
آنها كه گفتند: «خداوند، يكى از سه خداست» (نيز) بيقين كافر شدند; معبودى جز معبود يگانه نيست; و اگر از آنچه مىگويند دست بر ندارند، عذاب دردناكى به كافران آنها (كه روى اين عقيده ايستادگى كنند،) خواهد رسيد.
(73)
ا فلا يتوبون الى الله و يستغفرونه و الله غفور رحيم
(74)
يا به سوى خدا بازنمىگردند، و از او طلب آمرزش نمىكنند؟ (در حالى كه) خداوند آمرزنده مهربان است.
(74)
ما المسيح ابن مريم الا رسول قد خلت من قبله الرسل و امه صديقة كانا ياكلان الطعام انظر كيف نبين لهم الآيات ثم انظر انى يؤفكون
(75)
مسيح فرزند مريم، فقط فرستاده (خدا) بود; پيش از وى نيز، فرستادگان ديگرى بودند، مادرش، زن بسيار راستگويى بود; هر دو، غذا مىخوردند; (با اين حال، چگونه دعوى الوهيت مسيح و پرستش مريم را داريد؟!) بنگر چگونه نشانه را براى آنها آشكار مىسازيم! سپس بنگر چگونه از حق بازگردانده مىشوند!
(75)
قل ا تعبدون من دون الله ما لا يملك لكم ضرا و لا نفعا و الله هو السميع العليم
(76)
بگو: «آيا جز خدا چيزى را مىپرستيد كه مالك سود و زيان شما نيست؟! و خداوند، شنوا و داناست.»
(76)
قل يا اهل الكتاب لا تغلوا في دينكم غير الحق و لا تتبعوا اهواء قوم قد ضلوا من قبل و اضلوا كثيرا و ضلوا عن سواء السبيل
(77)
بگو: «اى اهل كتاب! در دين خود، غلو (و زياده روى) نكنيد! و غير از حق نگوييد! و از هوسهاى جمعيتى كه پيشتر گمراه شدند و ديگران را گمراه كردند و از راه راست منحرف گشتند، پيروى ننماييد!»
(77)
لعن الذين كفروا من بني اسرائيل على لسان داوود و عيسى ابن مريم ذلك بما عصوا و كانوا يعتدون
(78)
كافران بنى اسرائيل، بر زبان داوود و عيسى بن مريم، لعن (و نفرين) شدند! اين بخاطر آن بود كه گناه كردند، و تجاوز مىنمودند.
(78)
كانوا لا يتناهون عن منكر فعلوه لبئس ما كانوا يفعلون
(79)
آنها از اعمال زشتى كه انجام مىدادند، يكديگر را نهى نمىكردند; چه بدكارى انجام مىدادند!
(79)
ترى كثيرا منهم يتولون الذين كفروا لبئس ما قدمت لهم انفسهم ان سخط الله عليهم و في العذاب هم خالدون
(80)
بسيارى از آنها را مىبينى كه كافران (و بتپرستان) را دوست مىدارند (و با آنها طرح دوستى مىريزند); نفس (سركش) آنها، چه بد اعمالى از پيش براى (معاد) آنها فرستاد! كه نتيجه آن، خشم خداوند بود; و در عذاب (الهى) جاودانه خواهند ماند.
(80)
و لو كانوا يؤمنون بالله و النبي و ما انزل اليه ما اتخذوهم اولياء و لكن كثيرا منهم فاسقون
(81)
و اگر به خدا و پيامبر (ص) و آنچه بر او نازل شده، ايمان مىآوردند، (هرگز) آنان ( كافران) را به دوستى اختيار نمىكردند; ولى بسيارى از آنها فاسقند.
(81)
لتجدن اشد الناس عداوة للذين آمنوا اليهود و الذين اشركوا و لتجدن اقربهم مودة للذين آمنوا الذين قالوا انا نصارى ذلك بان منهم قسيسين و رهبانا و انهم لا يستكبرون
(82)
بطور مسلم، دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان را، يهود و مشركان خواهى يافت; و نزديكترين دوستان به مؤمنان را كسانى مىيابى كه مىگويند: «ما نصارى هستيم»; اين بخاطر آن است كه در ميان آنها، افرادى عالم و تارك دنيا هستند; و آنها (در برابر حق) تكبر نمىورزند.
(82)
و اذا سمعوا ما انزل الى الرسول ترى اعينهم تفيض من الدمع مما عرفوا من الحق يقولون ربنا آمنا فاكتبنا مع الشاهدين
(83)
و هر زمان آياتى را كه بر پيامبر (اسلام) نازل شده بشنوند، چشمهاى آنها را مىبينى كه (از شوق،) اشك مىريزد، بخاطر حقيقتى كه دريافتهاند; آنها مىگويند: «پروردگارا! ايمان آورديم; پس ما را با گواهان (و شاهدان حق، در زمره ياران محمد) بنويس!
(83)
و ما لنا لا نؤمن بالله و ما جاءنا من الحق و نطمع ان يدخلنا ربنا مع القوم الصالحين
(84)
چرا ما به خدا و آنچه از حق به ما رسيده است، ايمان نياوريم، در حالى كه آرزو داريم پروردگارمان ما را در زمره صالحان قرار دهد؟!»
(84)
فاثابهم الله بما قالوا جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها و ذلك جزاء المحسنين
(85)
خداوند بخاطر اين سخن، به آنها باغهايى از بهشت پاداش داد كه از زير درختانش، نهرها جارى است; جاودانه در آن خواهند ماند; و اين است جزاى نيكوكاران!
(85)
و الذين كفروا و كذبوا بآياتنا اولئك اصحاب الجحيم
(86)
و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را تكذيب كردند، همانها اهل دوزخند.
(86)
يا ايها الذين آمنوا لا تحرموا طيبات ما احل الله لكم و لا تعتدوا ان الله لا يحب المعتدين
(87)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! چيزهاى پاكيزه را كه خداوند براى شما حلال كرده است، حرام نكنيد! و از حد، تجاوز ننماييد! زيرا خداوند متجاوزان را دوست نمىدارد.
(87)
و كلوا مما رزقكم الله حلالا طيبا و اتقوا الله الذي انتم به مؤمنون
(88)
و از نعمتهاى حلال و پاكيزهاى كه خداوند به شما روزى داده است، بخوريد! و از (مخالفت) خداوندى كه به او ايمان داريد، بپرهيزيد!
(88)
لا يؤاخذكم الله باللغو في ايمانكم و لكن يؤاخذكم بما عقدتم الايمان فكفارته اطعام عشرة مساكين من اوسط ما تطعمون اهليكم او كسوتهم او تحرير رقبة فمن لم يجد فصيام ثلاثة ايام ذلك كفارة ايمانكم اذا حلفتم و احفظوا ايمانكم كذلك يبين الله لكم آياته لعلكم تشكرون
(89)
خداوند شما را بخاطر سوگندهاى بيهوده (و خالى از اراده،) مؤاخذه نمىكند; ولى در برابر سوگندهايى كه (از روى اراده) محكم كردهايد، مؤاخذه مىنمايد. كفاره اينگونه قسمها، اطعام ده نفر مستمند، از غذاهاى معمولى است كه به خانواده خود مىدهيد; يا لباس پوشاندن بر آن ده نفر; و يا آزاد كردن يك برده; و كسى كه هيچ كدام از اينها را نيابد، سه روز روزه مىگيرد; اين، كفاره سوگندهاى شماست به هنگامى كه سوگند ياد مىكنيد (و مخالفت مىنماييد). و سوگندهاى خود را حفظ كنيد (و نشكنيد!) خداوند آيات خود را اين چنين براى شما بيان مىكند، شايد شكر او را بجا آوريد!
(89)
يا ايها الذين آمنوا انما الخمر و الميسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشيطان فاجتنبوه لعلكم تفلحون
(90)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! شراب و قمار و بتها و ازلام ( نوعى بختآزمايى )، پليد و از عمل شيطان است، از آنها دورى كنيد تا رستگار شويد!
(90)
انما يريد الشيطان ان يوقع بينكم العداوة و البغضاء في الخمر و الميسر و يصدكم عن ذكر الله و عن الصلاة فهل انتم منتهون
(91)
شيطان مىخواهد به وسيله شراب و قمار، در ميان شما عداوت و كينه ايجاد كند، و شما را از ياد خدا و از نماز بازدارد. آيا (با اين همه زيان و فساد، و با اين نهى اكيد،) خوددارى خواهيد كرد؟!
(91)
و اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و احذروا فان توليتم فاعلموا انما على رسولنا البلاغ المبين
(92)
اطاعت خدا و اطاعت پيامبر كنيد! و (از مخالفت فرمان او) بترسيد! و اگر روى برگردانيد، (مستحق مجازات خواهيد بود; و) بدانيد بر پيامبر ما، جز ابلاغ آشكار، چيز ديگرى نيست (و اين وظيفه را در برابر شما، انجام داده است).
(92)
ليس على الذين آمنوا و عملوا الصالحات جناح فيما طعموا اذا ما اتقوا و آمنوا و عملوا الصالحات ثم اتقوا و آمنوا ثم اتقوا و احسنوا و الله يحب المحسنين
(93)
بر كسانى كه ايمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند، گناهى در آنچه خوردهاند نيست; (و نسبت به نوشيدن شراب، قبل از نزول حكم تحريم، مجازات نمىشوند;) اگر تقوا پيشه كنند، و ايمان بياورند، و اعمال صالح انجام دهند; سپس تقوا پيشه كنند و ايمان آورند; سپس تقوا پيشه كنند و نيكى نمايند. و خداوند، نيكوكاران را دوست مىدارد.
(93)
يا ايها الذين آمنوا ليبلونكم الله بشيء من الصيد تناله ايديكم و رماحكم ليعلم الله من يخافه بالغيب فمن اعتدى بعد ذلك فله عذاب اليم
(94)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خداوند شما را به چيزى از شكار كه (به نزديكى شما مىآيد، بطورى كه) دستها و نيزههايتان به آن مىرسد، مىآزمايد; تا معلوم شود چه كسى باايمان به غيب، از خدا مىترسد; و هر كس بعد از آن تجاوز كند، مجازات دردناكى خواهد داشت.
(94)
يا ايها الذين آمنوا لا تقتلوا الصيد و انتم حرم و من قتله منكم متعمدا فجزاء مثل ما قتل من النعم يحكم به ذوا عدل منكم هديا بالغ الكعبة او كفارة طعام مساكين او عدل ذلك صياما ليذوق وبال امره عفا الله عما سلف و من عاد فينتقم الله منه و الله عزيز ذو انتقام
(95)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! در حال احرام، شكار نكنيد، و هر كس از شما عمدا آن را به قتل برساند، بايد كفارهاى معادل آن از چهارپايان بدهد; كفارهاى كه دو نفر عادل از شما، معادل بودن آن را تصديق كنند; و به صورت قربانى به (حريم) كعبه برسد; يا (به جاى قربانى،) اطعام مستمندان كند; يا معادل آن، روزه بگيرد، تا كيفر كار خود را بچشد. خداوند گذشته را عفو كرده، ولى هر كس تكرار كند، خدا از او انتقام مىگيرد; و خداوند، توانا و صاحب انتقام است.
(95)
احل لكم صيد البحر و طعامه متاعا لكم و للسيارة و حرم عليكم صيد البر ما دمتم حرما و اتقوا الله الذي اليه تحشرون
(96)
صيد دريا و طعام آن براى شما و كاروانيان حلال است; تا (در حال احرام) از آن بهرهمند شويد; ولى مادام كه محرم هستيد، شكار صحرا براى شما حرام است; و از (نافرمانى) خدايى كه به سوى او محشور مىشويد، بترسيد!
(96)
جعل الله الكعبة البيت الحرام قياما للناس و الشهر الحرام و الهدي و القلائد ذلك لتعلموا ان الله يعلم ما في السماوات و ما في الارض و ان الله بكل شيء عليم
(97)
خداوند، كعبه -بيت الحرام- را وسيلهاى براى استوارى و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داده; و همچنين ماه حرام، و قربانيهاى بىنشان، و قربانيهاى نشاندار را; اينگونه احكام (حساب شده و دقيق،) بخاطر آن است كه بدانيد خداوند، آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، مىداند; و خدا به هر چيزى داناست.
(97)
اعلموا ان الله شديد العقاب و ان الله غفور رحيم
(98)
بدانيد خدا داراى مجازات شديد، و (در عين حال) آمرزنده و مهربان است.
(98)
ما على الرسول الا البلاغ و الله يعلم ما تبدون و ما تكتمون
(99)
پيامبر وظيفهاى جز رسانيدن پيام (الهى) ندارد; (و مسؤول اعمال شما نيست). و خداوند آنچه را آشكار، و آنچه را پنهان مىداريد مىداند.
(99)
قل لا يستوي الخبيث و الطيب و لو اعجبك كثرة الخبيث فاتقوا الله يا اولي الالباب لعلكم تفلحون
(100)
بگو: «(هيچگاه) ناپاك و پاك مساوى نيستند; هر چند فزونى ناپاكها، تو را به شگفتى اندازد! از (مخالفت) خدا بپرهيزيد اى صاحبان خرد، شايد رستگار شويد!
(100)
يا ايها الذين آمنوا لا تسئلوا عن اشياء ان تبد لكم تسؤكم و ان تسئلوا عنها حين ينزل القرآن تبد لكم عفا الله عنها و الله غفور حليم
(101)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از چيزهايى نپرسيد كه اگر براى شما آشكار گردد، شما را ناراحت مىكند! و اگر به هنگام نزول قرآن، از آنها سؤال كنيد، براى شما آشكار مىشود; خداوند آنها را بخشيده (و ناديده گرفته) است. و خداوند، آمرزنده و بردبار است.
(101)
قد سالها قوم من قبلكم ثم اصبحوا بها كافرين
(102)
جمعى از پيشينيان شما، از آن سئوال كردند; و سپس با آن به مخالفت برخاستند. (ممكن است شما هم چنين سرنوشتى پيدا كنيد.)
(102)
ما جعل الله من بحيرة و لا سائبة و لا وصيلة و لا حام و لكن الذين كفروا يفترون على الله الكذب و اكثرهم لا يعقلون
(103)
خداوند هيچگونه «بحيره» و «سائبه» و «وصيله» و «حام» قرار نداده است (اشاره به چهار نوع از حيوانات اهلى است كه در زمان جاهليت، استفاده از آنها را بعللى حرام مىدانستند; و اين بدعت، در اسلام ممنوع شد.) ولى كسانى كه كافر شدند، بر خدا دروغ مىبندند; و بيشتر آنها نمىفهمند!
(103)
و اذا قيل لهم تعالوا الى ما انزل الله و الى الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا عليه آباءنا ا و لو كان آباؤهم لا يعلمون شيئا و لا يهتدون
(104)
و هنگامى كه به آنها گفته شود: «به سوى آنچه خدا نازل كرده، و به سوى پيامبر بياييد!»، مىگويند: «آنچه از پدران خود يافتهايم، ما را بس است!»; آيا اگر پدران آنها چيزى نمىدانستند، و هدايت نيافته بودند (باز از آنها پيروى مىكنند)؟!
(104)
يا ايها الذين آمنوا عليكم انفسكم لا يضركم من ضل اذا اهتديتم الى الله مرجعكم جميعا فينبئكم بما كنتم تعملون
(105)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! مراقب خود باشيد! اگر شما هدايت يافتهايد، گمراهى كسانى كه گمراه شدهاند، به شما زيانى نمىرساند. بازگشت همه شما به سوى خداست; و شما را از آنچه عمل مىكرديد، آگاه مىسازد.
(105)
يا ايها الذين آمنوا شهادة بينكم اذا حضر احدكم الموت حين الوصية اثنان ذوا عدل منكم او آخران من غيركم ان انتم ضربتم في الارض فاصابتكم مصيبة الموت تحبسونهما من بعد الصلاة فيقسمان بالله ان ارتبتم لا نشتري به ثمنا و لو كان ذا قربى و لا نكتم شهادة الله انا اذا لمن الآثمين
(106)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! هنگامى كه مرگ يكى از شما فرا رسد، در موقع وصيت بايد از ميان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد; يا اگر مسافرت كرديد، و مصيبت مرگ شما فرا رسيد، (و در آن جا مسلمانى نيافتيد،) دو نفر از غير خودتان را به گواهى بطلبيد، و اگر به هنگام اداى شهادت، در صدق آنها شك كرديد، آنها را بعد از نماز نگاه مىداريد تا سوگند ياد كنند كه: «ما حاضر نيستيم حق را به چيزى بفروشيم، هر چند در مورد خويشاوندان ما باشد! و شهادت الهى را كتمان نمىكنيم، كه از گناهكاران خواهيم بود!»
(106)
فان عثر على انهما استحقا اثما فآخران يقومان مقامهما من الذين استحق عليهم الاوليان فيقسمان بالله لشهادتنا احق من شهادتهما و ما اعتدينا انا اذا لمن الظالمين
(107)
و اگر اطلاعى حاصل شود كه آن دو، مرتكب گناهى شدهاند (و حق راكتمان كردهاند)، دو نفر از كسانى كه نسبت به ميت، اولى هستند، به جاى آنها قرار مىگيرند، و به خدا سوگند ياد مىكنند كه: «گواهى ما، از گواهى آن دو، به حق نزديكتر است! و ما تجاوزى نكردهايم; كه اگر چنين كرده باشيم، از ظالمان خواهيم بود!»
(107)
ذلك ادنى ان ياتوا بالشهادة على وجهها او يخافوا ان ترد ايمان بعد ايمانهم و اتقوا الله و اسمعوا و الله لا يهدي القوم الفاسقين
(108)
اين كار، نزديكتر است به اينكه گواهى بحق دهند، (و از خدا بترسند،) و يا (از مردم) بترسند كه (دروغشان فاش گردد، و) سوگندهايى جاى سوگندهاى آنها را بگيرد. از (مخالفت) خدا بپرهيزيد، و گوش فرا دهيد! و خداوند، جمعيت فاسقان را هدايت نمىكند.
(108)
يوم يجمع الله الرسل فيقول ما ذا اجبتم قالوا لا علم لنا انك انت علام الغيوب
(109)
(از) روزى (بترسيد) كه خداوند، پيامبران را جمع مىكند، و به آنها مىگويد: «(در برابر دعوت شما،) چه پاسخى به شما داده شد؟»، مىگويند: «ما چيزى نمىدانيم; تو خود، از همه اسرار نهان آگاهى.»
(109)
اذ قال الله يا عيسى ابن مريم اذكر نعمتي عليك و على والدتك اذ ايدتك بروح القدس تكلم الناس في المهد و كهلا و اذ علمتك الكتاب و الحكمة و التوراة و الانجيل و اذ تخلق من الطين كهيئة الطير باذني فتنفخ فيها فتكون طيرا باذني و تبرئ الاكمه و الابرص باذني و اذ تخرج الموتى باذني و اذ كففت بني اسرائيل عنك اذ جئتهم بالبينات فقال الذين كفروا منهم ان هذا الا سحر مبين
(110)
(به خاطر بياور) هنگامى را كه خداوند به عيسى بن مريم گفت: «ياد كن نعمتى را كه به تو و مادرت بخشيدم! زمانى كه تو را با» روح القدس «تقويت كردم; كه در گاهواره و به هنگام بزرگى، با مردم سخن مىگفتى; و هنگامى كه كتاب و حكمت و تورات و انجيل را به تو آموختم; و هنگامى كه به فرمان من، از گل چيزى بصورت پرنده مىساختى، و در آن مىدميدى، و به فرمان من، پرندهاى مىشد; و كور مادرزاد، و مبتلا به بيمارى پيسى را به فرمان من، شفا مىدادى; و مردگان را (نيز) به فرمان من زنده مىكردى; و هنگامى كه بنى اسرائيل را از آسيب رساندن به تو، بازداشتم; در آن موقع كه دلايل روشن براى آنها آوردى، ولى جمعى از كافران آنها گفتند: اينها جز سحر آشكار نيست!»
(110)
و اذ اوحيت الى الحواريين ان آمنوا بي و برسولي قالوا آمنا و اشهد باننا مسلمون
(111)
و (به ياد آور) زمانى را كه به حواريون وحى فرستادم كه: «به من و فرستاده من، ايمان بياوريد!; آنها گفتند: «ايمان آورديم، و گواه باش كه ما مسلمانيم!»
(111)
اذ قال الحواريون يا عيسى ابن مريم هل يستطيع ربك ان ينزل علينا مائدة من السماء قال اتقوا الله ان كنتم مؤمنين
(112)
در آن هنگام كه حواريون گفتند: «اى عيسى بن مريم! آيا پروردگارت مىتواند مائدهاى از آسمان بر ما نازل كند؟» او (در پاسخ) گفت: «از خدا بپرهيزيد اگر با ايمان هستيد!»
(112)
قالوا نريد ان ناكل منها و تطمئن قلوبنا و نعلم ان قد صدقتنا و نكون عليها من الشاهدين
(113)
گفتند: «(ما نظر بدى نداريم،) مىخواهيم از آن بخوريم، و دلهاى ما (به رسالت تو) مطمئن گردد; و بدانيم به ما راست گفتهاى; و بر آن، گواه باشيم.»
(113)
قال عيسى ابن مريم اللهم ربنا انزل علينا مائدة من السماء تكون لنا عيدا لاولنا و آخرنا و آية منك و ارزقنا و انت خير الرازقين
(114)
عيسى بن مريم عرض كرد: «خداوندا! پروردگارا! از آسمان مائدهاى بر ما بفرست! تا براى اول و آخر ما، عيدى باشد، و نشانهاى از تو; و به ما روزى ده! تو بهترين روزى دهندگانى!»
(114)
قال الله اني منزلها عليكم فمن يكفر بعد منكم فاني اعذبه عذابا لا اعذبه احدا من العالمين
(115)
خداوند (دعاى او را مستجاب كرد; و) فرمود: «من آن را بر شما نازل مىكنم; ولى هر كس از شما بعد از آن كافر گردد (و راه انكار پويد)، او را مجازاتى مىكنم كه احدى از جهانيان را چنان مجازات نكرده باشم!»
(115)
و اذ قال الله يا عيسى ابن مريم ا انت قلت للناس اتخذوني و امي الهين من دون الله قال سبحانك ما يكون لي ان اقول ما ليس لي بحق ان كنت قلته فقد علمته تعلم ما في نفسي و لا اعلم ما في نفسك انك انت علام الغيوب
(116)
و آنگاه كه خداوند به عيسى بن مريم مىگويد: «آيا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را بعنوان دو معبود غير از خدا انتخاب كنيد؟!»، او مىگويد: «منزهى تو! من حق ندارم آنچه را كه شايسته من نيست، بگويم! اگر چنين سخنى را گفته باشم، تو مىدانى! تو از آنچه در روح و جان من است، آگاهى; و من از آنچه در ذات (پاك) توست، آگاه نيستم! بيقين تو از تمام اسرار و پنهانيها باخبرى.
(116)
ما قلت لهم الا ما امرتني به ان اعبدوا الله ربي و ربكم و كنت عليهم شهيدا ما دمت فيهم فلما توفيتني كنت انت الرقيب عليهم و انت على كل شيء شهيد
(117)
من، جز آنچه مرا به آن فرمان دادى، چيزى به آنها نگفتم; (به آنها گفتم:) خداوندى را بپرستيد كه پروردگار من و پروردگار شماست! و تا زمانى كه در ميان آنها بودم، مراقب و گواهشان بودم; ولى هنگامى كه مرا از ميانشان برگرفتى، تو خود مراقب آنها بودى; و تو بر هر چيز، گواهى!
(117)
ان تعذبهم فانهم عبادك و ان تغفر لهم فانك انت العزيز الحكيم
(118)
(با اين حال،) اگر آنها را مجازات كنى، بندگان تواند. (و قادر به فرار از مجازات تو نيستند); و اگر آنان را ببخشى، توانا و حكيمى! (نه كيفر تو نشانه بىحكمتى است، و نه بخشش تو نشانه ضعف!)»
(118)
قال الله هذا يوم ينفع الصادقين صدقهم لهم جنات تجري من تحتها الانهار خالدين فيها ابدا رضي الله عنهم و رضوا عنه ذلك الفوز العظيم
(119)
خداوند مىگويد: «امروز، روزى است كه راستى راستگويان، به آنها سود مىبخشد; براى آنها باغهايى از بهشت است كه نهرها از زير (درختان) آن مىگذرد، و تا ابد، جاودانه در آن مىمانند; هم خداوند از آنها خشنود است، و هم آنها از خدا خشنودند; اين، رستگارى بزرگ است!»
(119)
لله ملك السماوات و الارض و ما فيهن و هو على كل شيء قدير
(120)
حكومت آسمانها و زمين و آنچه در آنهاست، از آن خداست; و او بر هر چيزى تواناست.
(120)