شماره سوره

نام سوره

الفاتحة
البقرة
آل‏عمران
النساء
المائدة
الانعام
الاعراف
الانفال
التوبة
يونس
هود
يوسف
الرعد
ابراهيم
الحجر
النحل
الاسراء
الكهف
مريم
طه
الانبياء
الحج
المؤمنون
النور
الفرقان
الشعراء
النمل
القصص
العنكبوت
الروم
لقمان
السجده
الاحزاب
سبا
فاطر
يس
الصافات
ص
الزمر
غافر
فصلت
الشورى
الزخرف
الدخان
الجاثية
الاحقاف
محمد
الفتح
الحجرات
ق
الذاريات
الطور
النجم
القمر
الرحمن
الواقعة
الحديد
المجادلة
الحشر
الممتحنة
الصف
الجمعة
المنافقون
التغابن
الطلاق
التحريم
الملك
القلم
الحاقة
المعارج
نوح
الجن
المزمل
المدثر
القيامة
الانسان
المرسلات
النبا
النازعات
عبس
التكوير
الانفطار
المطففين
الانشقاق
البروج
الطارق
الاعلى
الغاشية
الفجر
البلد
الشمس
الليل
الضحى
الشرح
التين
العلق
القدر
البينة
الزلزلة
العاديات
القارعة
التكاثر
العصر
الهمزة
الفيل
قريش
الماعون
الكوثر
الكافرون
النصر
المسد
الاخلاص
الفلق
الناس

سوره مباركه الصافات سوره شماره 37

بسم الله الرحمن الرحيم
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر

و الصافات صفا (1)
سوگند به (فرشتگان) صف‏كشيده (و منظم) (1)

فالزاجرات زجرا (2)
و به نهى‏كنندگان و (بازدارندگان) (2)

فالتاليات ذكرا (3)
و تلاوت‏كنندگان پياپى آيات الهى... (3)

ان الهكم لواحد (4)
كه معبود شما يگانه است; (4)

رب السماوات و الارض و ما بينهما و رب المشارق (5)
پروردگار آسمانها و زمين و آنچه ميان آنهاست، و پروردگار مشرقها! (5)

انا زينا السماء الدنيا بزينة الكواكب (6)
ما آسمان نزديك ( پايين) را با ستارگان آراستيم، (6)

و حفظا من كل شيطان مارد (7)
تا آن را از هر شيطان خبيثى حفظ كنيم! (7)

لا يسمعون الى الملا الاعلى و يقذفون من كل جانب (8)
آنها نمى‏توانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرادهند، (و هرگاه چنين كنند) از هر سو هدف قرارمى‏گيرند! (8)

دحورا و لهم عذاب واصب (9)
آنها به شدت به عقب رانده مى‏شوند; و براى آنان مجازاتى دائم است! (9)

الا من خطف الخطفة فاتبعه شهاب ثاقب (10)
مگر آنها كه در لحظه‏اى كوتاه براى استراق سمع به آسمان نزديك شوند، كه «شهاب ثاقب آنها را تعقيب مى‏كند! (10)

فاستفتهم ا هم اشد خلقا ام من خلقنا انا خلقناهم من طين لازب (11)
از آنان بپرس: «آيا آفرينش (و معاد) آنان سخت‏تر است يا آفرينش فرشتگان (و آسمانها و زمين)؟! ما آنان را از گل چسبنده‏اى آفريديم! (11)

بل عجبت و يسخرون (12)
تو از انكارشان تعجب مى‏كنى، ولى آنها مسخره مى‏كنند! (12)

و اذا ذكروا لا يذكرون (13)
و هنگامى كه به آنان تذكر داده شود، هرگز متذكر نمى‏شوند! (13)

و اذا راوا آية يستسخرون (14)
و هنگامى كه معجزه‏اى را ببينند، ديگران را نيز به استهزا دعوت‏مى‏كنند! (14)

و قالوا ان هذا الا سحر مبين (15)
و مى‏گويند: «اين فقط سحرى آشكار است! (15)

ا اذا متنا و كنا ترابا و عظاما ا انا لمبعوثون (16)
آيا هنگامى كه ما مرديم و به خاك و استخوان مبدل شديم، بار ديگر برانگيخته خواهيم شد؟! (16)

ا و آباؤنا الاولون (17)
يا پدران نخستين ما (بازمى‏گردند)؟!» (17)

قل نعم و انتم داخرون (18)
بگو: «آرى، همه شما زنده مى‏شويد در حالى كه خوار و كوچك خواهيد بود! (18)

فانما هي زجرة واحدة فاذا هم ينظرون (19)
تنها يك صيحه عظيم واقع مى‏شود، ناگهان همه (از قبرها برمى‏خيزند و) نگاه مى‏كنند! (19)

و قالوا يا ويلنا هذا يوم الدين (20)
و مى‏گويند: «اى واى بر ما، اين روز جزاست!» (20)

هذا يوم الفصل الذي كنتم به تكذبون (21)
(آرى) اين همان روز جدايى (حق از باطل) است كه شما آن را تكذيب مى‏كرديد! (21)

احشروا الذين ظلموا و ازواجهم و ما كانوا يعبدون (22)
(در اين هنگام به فرشتگان دستور داده مى‏شود:) ظالمان و همرديفانشان و آنچه را مى‏پرستيدند... (22)

من دون الله فاهدوهم الى صراط الجحيم (23)
(آرى آنچه را) جز خدا مى‏پرستيدند جمع كنيد و بسوى راه دوزخ هدايتشان كنيد! (23)

و قفوهم انهم مسؤلون (24)
آنها را نگهداريد كه بايد بازپرسى شوند! (24)

ما لكم لا تناصرون (25)
شما را چه شده كه از هم يارى نمى‏طلبيد؟! (25)

بل هم اليوم مستسلمون (26)
ولى آنان در آن روز تسليم قدرت خداوندند! (26)

و اقبل بعضهم على بعض يتساءلون (27)
(و در اين حال) رو به يكديگر كرده و از هم مى‏پرسند... (27)

قالوا انكم كنتم تاتوننا عن اليمين (28)
گروهى (مى‏گويند: «شما رهبران گمراهى بوديد كه به ظاهر) از طريق خيرخواهى و نيكى وارد شديد اما جز فريب چيزى در كارتان نبود)!» (28)

قالوا بل لم تكونوا مؤمنين (29)
(آنها در جواب) مى‏گويند: «شما خودتان اهل ايمان نبوديد (تقصير ما چيست)؟! (29)

و ما كان لنا عليكم من سلطان بل كنتم قوما طاغين (30)
ما هيچ گونه سلطه‏اى بر شما نداشتيم، بلكه شما خود قومى طغيانگر بوديد! (30)

فحق علينا قول ربنا انا لذائقون (31)
اكنون فرمان پروردگارمان بر همه ما مسلم شده، و همگى از عذاب او مى‏چشيم! (31)

فاغويناكم انا كنا غاوين (32)
ما شما را گمراه كرديم، همان گونه كه خود گمراه بوديم! (32)

فانهم يومئذ في العذاب مشتركون (33)
(آرى) همه آنها ( پيشوايان و پيروان گمراه) در آن روز در عذاب الهى مشتركند! (33)

انا كذلك نفعل بالمجرمين (34)
ما اين گونه با مجرمان رفتار مى‏كنيم! (34)

انهم كانوا اذا قيل لهم لا اله الا الله يستكبرون (35)
چرا كه وقتى به آنها گفته مى‏شد: «معبودى جز خدا وجود ندارد»، تكبر و سركشى مى‏كردند... (35)

و يقولون ا انا لتاركوا آلهتنا لشاعر مجنون (36)
و پيوسته مى‏گفتند: «آيا ما معبودان خود را بخاطر شاعرى ديوانه رها كنيم؟!» (36)

بل جاء بالحق و صدق المرسلين (37)
چنين نيست، او حق را آورده و پيامبران پيشين را تصديق كرده است! (37)

انكم لذائقوا العذاب الاليم (38)
اما شما (مستكبران كوردل) بطور مسلم عذاب دردناك (الهى) را خواهيد چشيد! (38)

و ما تجزون الا ما كنتم تعملون (39)
و جز به آنچه انجام مى‏داديد كيفر داده نمى‏شويد، (39)

الا عباد الله المخلصين (40)
جز بندگان مخلص خدا (كه از اين كيفرها بركنارند)! (40)

اولئك لهم رزق معلوم (41)
براى آنان ( بندگان مخلص) روزى معين و ويژه‏اى است، (41)

فواكه و هم مكرمون (42)
ميوه‏ها(ى گوناگون پر ارزش)، و آنها گرامى داشته مى‏شوند... (42)

في جنات النعيم (43)
در باغهاى پر نعمت بهشت; (43)

على سرر متقابلين (44)
در حالى كه بر تختها رو به روى يكديگر تكيه زده‏اند، (44)

يطاف عليهم بكاس من معين (45)
و گرداگردشان قدحهاى لبريز از شراب طهور را مى‏گردانند; (45)

بيضاء لذة للشاربين (46)
شرابى سفيد و درخشنده، و لذتبخش براى نوشندگان; (46)

لا فيها غول و لا هم عنها ينزفون (47)
شرابى كه نه در آن مايه تباهى عقل است و نه از آن مست مى‏شوند! (47)

و عندهم قاصرات الطرف عين (48)
و نزد آنها همسرانى زيبا چشم است كه جز به شوهران خود عشق نمى‏ورزند. (48)

كانهن بيض مكنون (49)
گويى از (لطافت و سفيدى) همچون تخم‏مرغهايى هستند كه (در زير بال و پر مرغ) پنهان مانده (و دست انسانى هرگز آن را لمس نكرده است)! (49)

فاقبل بعضهم على بعض يتساءلون (50)
(در حالى كه آنها غرق گفتگو هستند) بعضى رو به بعضى ديگر كرده مى‏پرسند... (50)

قال قائل منهم اني كان لي قرين (51)
كسى از آنها مى‏گويد: «من همنشينى داشتم... (51)

يقول ا انك لمن المصدقين (52)
كه پيوسته مى‏گفت: آيا (به راستى) تو اين سخن را باور كرده‏اى... (52)

ا اذا متنا و كنا ترابا و عظاما ا انا لمدينون (53)
كه وقتى ما مرديم و به خاك و استخوان مبدل شديم، (بار ديگر) زنده مى‏شويم و جزا داده خواهيم شد؟!» (53)

قال هل انتم مطلعون (54)
(سپس) مى‏گويد: «آيا شما مى‏توانيد از او خبرى بگيريد؟» (54)

فاطلع فرآه في سواء الجحيم (55)
اينجاست كه نگاهى مى‏كند، ناگهان او را در ميان دوزخ مى‏بيند. (55)

قال تالله ان كدت لتردين (56)
مى‏گويد:«به خدا سوگند نزديك بود مرا (نيز) به هلاكت بكشانى! (56)

و لولا نعمة ربي لكنت من المحضرين (57)
و اگر نعمت پروردگارم نبود، من نيز از احضارشدگان (در دوزخ) بودم! (57)

ا فما نحن بميتين (58)
(سپس به ياران خود مى‏گويد: اى دوستان!) آيا ما هرگز نمى‏ميريم (و در بهشت جاودانه خواهيم بود)، (58)

الا موتتنا الاولى و ما نحن بمعذبين (59)
و جز همان مرگ اول، مرگى به سراغ ما نخواهد آمد، و ما هرگز عذاب نخواهيم شد. (59)

ان هذا لهو الفوز العظيم (60)
راستى اين همان پيروزى بزرگ است! (60)

لمثل هذا فليعمل العاملون (61)
آرى، براى مثل اين، بايد عمل‏كنندگان عمل كنند! (61)

ا ذلك خير نزلا ام شجرة الزقوم (62)
آيا اين (نعمتهاى جاويدان بهشتى) بهتر است يا درخت (نفرت‏انگيز) زقوم؟! (62)

انا جعلناها فتنة للظالمين (63)
ما آن را مايه درد و رنج ظالمان قرار داديم! (63)

انها شجرة تخرج في اصل الجحيم (64)
آن درختى است كه از قعر جهنم مى‏رويد! (64)

طلعها كانه رؤس الشياطين (65)
شكوفه آن مانند سرهاى شياطين است! (65)

فانهم لآكلون منها فمالؤن منها البطون (66)
آنها ( مجرمان) از آن مى‏خورند و شكمها را از آن پر مى‏كنند! (66)

ثم ان لهم عليها لشوبا من حميم (67)
سپس روى آن آب داغ متعفنى مى‏نوشند! (67)

ثم ان مرجعهم لالى الجحيم (68)
سپس بازگشت آنها به سوى جهنم است! (68)

انهم الفوا آباءهم ضالين (69)
چرا كه آنها پدران خود را گمراه يافتند، (69)

فهم على آثارهم يهرعون (70)
با اين حال به سرعت بدنبال آنان كشانده مى‏شوند! (70)

و لقد ضل قبلهم اكثر الاولين (71)
و قبل از آنها بيشتر پيشينيان (نيز) گمراه شدند! (71)

و لقد ارسلنا فيهم منذرين (72)
ما در ميان آنها انذاركنندگانى فرستاديم، (72)

فانظر كيف كان عاقبة المنذرين (73)
ولى بنگر عاقبت انذارشوندگان چگونه بود! (73)

الا عباد الله المخلصين (74)
مگر بندگان مخلص خدا! (74)

و لقد نادانا نوح فلنعم‏المجيبون (75)
و نوح، ما را خواند (و ما دعاى او را اجابت كرديم); و چه خوب اجابت كننده‏اى هستيم! (75)

و نجيناه و اهله من الكرب العظيم (76)
و او و خاندانش را از اندوه بزرگ رهايى بخشيديم، (76)

و جعلنا ذريته هم الباقين (77)
و فرزندانش را همان بازماندگان (روى زمين) قرار داديم، (77)

و تركنا عليه في الآخرين (78)
و نام نيك او را در ميان امتهاى بعد باقى نهاديم. (78)

سلام على نوح في العالمين (79)
سلام بر نوح در ميان جهانيان باد! (79)

انا كذلك نجزي المحسنين (80)
ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مى‏دهيم! (80)

انه من عبادنا المؤمنين (81)
چرا كه او از بندگان باايمان ما بود! (81)

ثم اغرقنا الآخرين (82)
سپس ديگران ( دشمنان او) را غرق كرديم! (82)

و ان من شيعته لابراهيم (83)
و از پيروان او ابراهيم بود; (83)

اذ جاء ربه بقلب سليم (84)
(به خاطر بياور) هنگامى را كه با قلب سليم به پيشگاه پروردگارش آمد; (84)

اذ قال لابيه و قومه ما ذا تعبدون (85)
هنگامى كه به پدر و قومش گفت: «اينها چيست كه مى‏پرستيد؟! (85)

ا افكا آلهة دون الله تريدون (86)
آيا غير از خدا به سراغ اين معبودان دروغين مى‏رويد؟! (86)

فما ظنكم برب العالمين (87)
شما درباره پروردگار عالميان چه گمان مى‏بريد؟! (87)

فنظر نظرة في النجوم (88)
(سپس) نگاهى به ستارگان افكند... (88)

فقال اني سقيم (89)
و گفت: «من بيمارم (و با شما به مراسم جشن نمى‏آيم)!» (89)

فتولوا عنه مدبرين (90)
آنها از او روى برتافته و به او پشت كردند (و بسرعت دور شدند.) (90)

فراغ الى آلهتهم فقال ا لا تاكلون (91)
(او وارد بتخانه شد) مخفيانه نگاهى به معبودانشان كرد و از روى تمسخر گفت: «چرا (از اين غذاها) نمى‏خوريد؟! (91)

ما لكم لا تنطقون (92)
(اصلا) چرا سخن نمى‏گوييد؟!» (92)

فراغ عليهم ضربا باليمين (93)
سپس بسوى آنها رفت و ضربه‏اى محكم با دست راست بر پيكر آنها فرود آورد (و جز بت بزرگ، همه را درهم شكست). (93)

فاقبلوا اليه يزفون (94)
آنها با سرعت به او روى آوردند. (94)

قال ا تعبدون ما تنحتون (95)
گفت: «آيا چيزى را مى‏پرستيد كه با دست خود مى‏تراشيد؟! (95)

و الله خلقكم و ما تعملون (96)
با اينكه خداوند هم شما را آفريده و هم بتهايى كه مى‏سازيد!» (96)

قالوا ابنوا له بنيانا فالقوه في الجحيم (97)
(بت‏پرستان) گفتند: «بناى مرتفعى براى او بسازيد و او را در جهنمى از آتش بيفكنيد!» (97)

فارادوا به كيدا فجعلناهم الاسفلين (98)
آنها طرحى براى نابودى ابراهيم ريخته بودند، ولى ما آنان را پست و مغلوب ساختيم! (98)

و قال اني ذاهب الى ربي سيهدين (99)
(او از اين مهلكه بسلامت بيرون آمد) و گفت: «من به سوى پروردگارم مى‏روم، او مرا هدايت خواهد كرد! (99)

رب هب لي من الصالحين (100)
پروردگارا! به من از صالحان ( فرزندان صالح) ببخش!» (100)

فبشرناه بغلام حليم (101)
ما او ( ابراهيم) را به نوجوانى بردبار و صبور بشارت داديم! (101)

فلما بلغ معه السعي قال يا بني اني ارى في المنام اني اذبحك فانظر ما ذا ترى قال يا ابت افعل ما تؤمر ستجدني ان شاء الله من الصابرين (102)
هنگامى كه با او به مقام سعى و كوشش رسيد، گفت: «پسرم! من در خواب ديدم كه تو را ذبح مى‏كنم، نظر تو چيست؟» گفت‏«پدرم! هر چه دستور دارى اجرا كن، به خواست خدا مرا از صابران خواهى يافت!» (102)

فلما اسلما و تله للجبين (103)
هنگامى كه هر دو تسليم شدند و ابراهيم جبين او را بر خاك نهاد... (103)

و ناديناه ان يا ابراهيم (104)
او را ندا داديم كه: «اى ابراهيم! (104)

قد صدقت الرؤيا انا كذلك نجزي المحسنين (105)
آن رؤيا را تحقق بخشيدى (و به ماموريت خود عمل كردى)!» ما اين گونه، نيكوكاران را جزا مى‏دهيم! (105)

ان هذا لهو البلاء المبين (106)
اين مسلما همان امتحان آشكار است! (106)

و فديناه بذبح عظيم (107)
ما ذبح عظيمى را فداى او كرديم، (107)

و تركنا عليه في الآخرين (108)
و نام نيك او را در امتهاى بعد باقى نهاديم! (108)

سلام على ابراهيم (109)
سلام بر ابراهيم! (109)

كذلك نجزي المحسنين (110)
اين گونه نيكوكاران را پاداش مى‏دهيم! (110)

انه من عبادنا المؤمنين (111)
او از بندگان باايمان ما است! (111)

و بشرناه باسحاق نبيا من الصالحين (112)
ما او را به اسحاق -پيامبرى از شايستگان- بشارت داديم! (112)

و باركنا عليه و على اسحاق و من ذريتهما محسن و ظالم لنفسه مبين (113)
ما به او و اسحاق بركت داديم; و از دودمان آن دو، افرادى بودند نيكوكار و افرادى آشكارا به خود ستم كردند! (113)

و لقد مننا على موسى و هارون (114)
ما به موسى و هارون نعمت بخشيديم! (114)

و نجيناهما و قومهما من الكرب العظيم (115)
و آن دو و قومشان را از اندوه بزرگ نجات داديم! (115)

و نصرناهم فكانوا هم الغالبين (116)
و آنها را يارى كرديم تا بر دشمنان خود پيروز شدند! (116)

و آتيناهما الكتاب المستبين (117)
ما به آن دو، كتاب روشنگر داديم، (117)

و هديناهما الصراط المستقيم (118)
و آن دو را به راه راست هدايت نموديم! (118)

و تركنا عليهما في الآخرين (119)
و نام نيكشان را در اقوام بعد باقى گذارديم! (119)

سلام على موسى و هارون (120)
سلام بر موسى و هارون! (120)

انا كذلك نجزي المحسنين (121)
ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مى‏دهيم! (121)

انهما من عبادنا المؤمنين (122)
آن دو از بندگان مؤمن ما بودند! (122)

و ان الياس لمن المرسلين (123)
و الياس از رسولان (ما) بود! (123)

اذ قال لقومه ا لا تتقون (124)
به خاطر بياور هنگامى را كه به قومش گفت: «آيا تقوا پيشه نمى‏كنيد؟! (124)

ا تدعون بعلا و تذرون احسن الخالقين (125)
آيا بت «بعل‏» را مى‏خوانيد و بهترين آفريدگارها را رها مى‏سازيد؟! (125)

الله ربكم و رب آبائكم الاولين (126)
خدايى كه پروردگار شما و پروردگار نياكان شماست!» (126)

فكذبوه فانهم لمحضرون (127)
اما آنها او را تكذيب كردند; ولى به يقين همگى (در دادگاه عدل الهى) احضار مى‏شوند! (127)

الا عباد الله المخلصين (128)
مگر بندگان مخلص خدا! (128)

و تركنا عليه في الآخرين (129)
ما نام نيك او را در ميان امتهاى بعد باقى گذارديم! (129)

سلام على ال‏ياسين (130)
سلام بر الياسين! (130)

انا كذلك نجزي المحسنين (131)
ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مى‏دهيم! (131)

انه من عبادنا المؤمنين (132)
او از بندگان مؤمن ما است! (132)

و ان لوطا لمن المرسلين (133)
و لوط از رسولان (ما) است! (133)

اذ نجيناه و اهله اجمعين (134)
و به خاطر بياور زمانى را كه او و خاندانش را همگى نجات داديم، (134)

الا عجوزا في الغابرين (135)
مگر پيرزنى كه از بازماندگان بود (و به سرنوشت آنان گرفتار شد)! (135)

ثم دمرنا الآخرين (136)
سپس بقيه را نابود كرديم! (136)

و انكم لتمرون عليهم مصبحين (137)
و شما پيوسته صبحگاهان از كنار (ويرانه‏هاى شهرهاى) آنها مى‏گذريد... (137)

و بالليل ا فلا تعقلون (138)
و (همچنين) شبانگاه; آيا نمى‏انديشيد؟! (138)

و ان يونس لمن المرسلين (139)
و يونس از رسولان (ما) است! (139)

اذ ابق الى الفلك المشحون (140)
به خاطر بياور زمانى را كه به سوى كشتى پر (از جمعيت و بار) فرار كرد. (140)

فساهم فكان من المدحضين (141)
و با آنها قرعه افكند، (و قرعه به نام او افتاد و) مغلوب شد! (141)

فالتقمه الحوت و هو مليم (142)
(او را به دريا افكندند) و ماهى عظيمى او را بلعيد، در حالى كه مستحق سرزنش بود! (142)

فلولا انه كان من المسبحين (143)
و اگر او از تسبيح‏كنندگان نبود... (143)

للبث في بطنه الى يوم يبعثون (144)
تا روز قيامت در شكم ماهى مى‏ماند! (144)

فنبذناه بالعراء و هو سقيم (145)
(به هر حال ما او را رهايى بخشيديم و) او را در يك سرزمين خشك خالى از گياه افكنديم در حالى كه بيمار بود! (145)

و انبتنا عليه شجرة من يقطين (146)
و بوته كدوئى بر او رويانديم (تا در سايه برگهاى پهن و مرطوبش آرامش يابد)! (146)

و ارسلناه الى مائة الف او يزيدون (147)
و او را به سوى جمعيت يكصد هزار نفرى -يا بيشتر- فرستاديم! (147)

فآمنوا فمتعناهم الى حين (148)
آنها ايمان آوردند، از اين رو تا مدت معلومى آنان را از مواهب زندگى بهره‏مند ساختيم! (148)

فاستفتهم ا لربك البنات و لهم البنون (149)
از آنان بپرس: آيا پروردگارت دخترانى دارد و پسران از آن آنهاست؟! (149)

ام خلقنا الملائكة اناثا و هم شاهدون (150)
آيا ما فرشتگان را مؤنث آفريديم و آنها ناظر بودند؟! (150)

الا انهم من افكهم ليقولون (151)
دانيد آنها با اين تهمت بزرگشان مى‏گويند: (151)

ولد الله و انهم لكاذبون (152)
«خداوند فرزند آورده!» ولى آنها به يقين دروغ مى‏گويند! (152)

اصطفى البنات على البنين (153)
آيا دختران را بر پسران ترجيح داده است؟! (153)

ما لكم كيف تحكمون (154)
شما را چه شده است؟! چگونه حكم مى‏كنيد؟! (هيچ مى‏فهميد چه مى‏گوييد؟!) (154)

ا فلا تذكرون (155)
آيا متذكر نمى‏شويد؟! (155)

ام لكم سلطان مبين (156)
يا شما دليل روشنى در اين باره داريد؟ (156)

فاتوا بكتابكم ان كنتم صادقين (157)
كتابتان را بياوريد اگر راست مى‏گوييد! (157)

و جعلوا بينه و بين الجنة نسبا و لقد علمت الجنة انهم لمحضرون (158)
آنها ( مشركان) ميان او ( خداوند) و جن، (خويشاوندى و) نسبتى قائل شدند; در حالى كه جنيان بخوبى مى‏دانند كه اين بت‏پرستان در دادگاه الهى احضار مى‏شوند! (158)

سبحان الله عما يصفون (159)
منزه است خداوند از آنچه توصيف مى‏كنند، (159)

الا عباد الله المخلصين (160)
مگر بندگان مخلص خدا! (160)

فانكم و ما تعبدون (161)
شما و آنچه را پرستش مى‏كنيد، (161)

ما انتم عليه بفاتنين (162)
هرگز نمى‏توانيد كسى را (با آن) فريب دهيد، (162)

الا من هو صال الجحيم (163)
مگر آنها كه در آتش دوزخ وارد مى‏شوند! (163)

و ما منا الا له مقام معلوم (164)
و هيچ يك از ما نيست جز آنكه مقام معلومى دارد; (164)

و انا لنحن الصافون (165)
و ما همگى (براى اطاعت فرمان خداوند) به صف ايستاده‏ايم; (165)

و انا لنحن المسبحون (166)
و ما همه تسبيح‏گوى او هستيم! (166)

و ان كانوا ليقولون (167)
آنها پيوسته مى‏گفتند: (167)

لو ان عندنا ذكرا من الاولين (168)
«اگر يكى از كتابهاى پيشينيان نزد ما بود، (168)

لكنا عباد الله المخلصين (169)
به يقين، ما بندگان مخلص خدا بوديم!» (169)

فكفروا به فسوف يعلمون (170)
(اما هنگامى كه اين كتاب بزرگ آسمانى بر آنها نازل شد،) به آن كافر شدند; ولى بزودى (نتيجه كار خود را) خواهند دانست! (170)

و لقد سبقت كلمتنا لعبادنا المرسلين (171)
وعده قطعى ما براى بندگان فرستاده ما از پيش مسلم شده... (171)

انهم لهم المنصورون (172)
كه آنان يارى شدگانند، (172)

و ان جندنا لهم الغالبون (173)
و لشكر ما پيروزند! (173)

فتول عنهم حتى حين (174)
از آنها ( كافران) روى بگردان تا زمان معينى (كه فرمان جهاد فرارسد)! (174)

و ابصرهم فسوف يبصرون (175)
و وضع آنها را بنگر (چه بى‏محتواست) اما بزودى (نتيجه اعمال خود را) مى‏بينند! (175)

ا فبعذابنا يستعجلون (176)
آيا آنها براى عذاب ما شتاب مى‏كنند؟! (176)

فاذا نزل بساحتهم فساء صباح المنذرين (177)
اما هنگامى كه عذاب ما در آستانه خانه‏هايشان فرود آيد، انذارشدگان صبحگاه بدى خواهند داشت! (177)

و تول عنهم حتى حين (178)
از آنان روى بگردان تا زمان معينى! (178)

و ابصر فسوف يبصرون (179)
و وضع كارشان را ببين; آنها نيز به زودى (نتيجه اعمال خود را) مى‏بينند! (179)

سبحان ربك رب العزة عما يصفون (180)
منزه است پروردگار تو، پروردگار عزت (و قدرت) از آنچه آنان توصيف مى‏كنند. (180)

و سلام على المرسلين (181)
و سلام بر رسولان! (181)

و الحمد لله رب العالمين (182)
و حمد و ستايش مخصوص خداوندى است كه پروردگار جهانيان است! (182)