فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> سعدی شیرازی - صفحه 34


اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم


سعدی شیرازی - صفحه 34
اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم قضای عهد ماضی را شبی دستی برافشانم
چنانت دوست می‌دارم که گر روزی فراق افتد تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
دلم صد بار می‌گوید که چشم از فتنه بر هم نه دگر ره دیده می‌افتد بر آن بالای فتّانم
تو را در بوستان باید که پیشِ سرو بنشینی و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم
رفیقانم سفر کردند هر یاری به اقصائی خلاف من که بگرفته است دامن در مُغیلانم
به دریایی درافتادم که پایانش نمی‌بینم کسی را پنجه افکندم که درمانش نمی‌دانم
فراقم سخت می‌آید ولیکن صبر می‌باید که گر بگریزم از سختی رفیقِ سست پیمانم
مپرسم دوش چون بودی؛ به تاریکی و تنهایی شب هجرم چه می‌پرسی؟ که روز وصل حیرانم
شبان آهسته می‌نالم مگر دردم نهان ماند به گوش هر که در عالم رسید آواز پنهانم
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت من آزادی نمی‌خواهم که با یوسف به زندانم *
من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت هنوز آواز می‌آید به معنی از گلستانم
* در رابطه با داستان حضرت یوسف گفته اند که وقتی وی وارد زندان شد تمام زندانیان از زندانی بودن خود با او خرسند شدند و دیگر میل به آزادی از زندان نداشتند و در این داستان پندی هست که در پشت پرده عالم یوسف رخی هست که قول جامی جلوه آن یوسف بود که در حضرت یوسف نمایان شد و زلیخا را عاشق کرد
سر از جیب مه کنعان برآورد ، زلیخا را دمار از جان برآورد
جمال اوست هر جا جلوه کرده ، ز معشوقان عالم بسته پرده

عارفان از این تعبیر استفاده کرده اند که بگویند اگر ما به وجود آن یوسف عزیز در پس پرده زندان این عالم پی ببریم تحمل درد و رنج سختی های این زندان برای ما آسان می شود و با صبر در برابر مشکلات عالم و عمل به خوبی پیش چشم آن یوسف پیمان شکنی و نارفیقی نمی کنیم و اگر کوتاهی کردیم با توبه به راه او باز می گردیم چرا که نباید او را از دست داد . او ظاهر و باطن هر دو خوب است و چون یوسف که برادران نارفیق خود را بخشید تا به قول سعدی
گنه عفو کرد آل یعقوب را ،که معنی بود صورت خوب را
کسی که صورت خوبی دارد باید سیرت خوبی هم داشته باشد وگرنه مناسب ظاهر خود عمل نکرده و چنین اشخاصی را دو رو می نامند که در ظاهر خوب و در باطن بد هستند، در حالی که حتی اگر کسی ظاهر خوبی هم ندارد می تواند باطن خود را خوب نگه دارد چرا که ظاهر در بهترین حالت رو به زوال و پیری دارد
ولی آن یوسف پنهان از نظرها که زیباترین و خوبترین و بخشنده ترین موجود هستی است ما نباید اجازه دهیم به واسطه گناه و اشتباه از او دور شویم و باید به هر وسیله ای به راه او باز گردیم و به قول حافظ او حتما ما را خواهد بخشید
"لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش"
سعدی شیرازی (2017/05/28-02:00)



اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)


450
زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی