فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي

عمریست تا من در طلب هر روز گامی می‌زنم


اندیشه پاک
عمریست تا من در طلب هر روز گامی می‌زنم دست شفاعت هر زمان در نیک نامی می‌زنم *
هر چند کان آرام دل دانم نبخشد کام دل نقش خیالی می‌کشم فال دوامی می‌زنم
دانم سر آرد غصه را رنگین برآرد قصه را این آه خون افشان که من هر صبح و شامی می‌زنم **
با آن که از وی غایبم و از می چو حافظ تایبم در مجلس روحانیان گه گاه جامی می‌زنم
* در مورد نیک نامی سخنها بسیار است و مثلا سعدی نیز در شعر معروفی می گوید
نام نیکو گر بماند ز آدمی ، به کزو ماند سرای زرنگار
و یا خود حافظ در شعر دیگری می فرماید
در کوی نیک نامی ما را گذر ندادند ، گر تو نمی‌پسندی تغییر کن قضا را
از نظر حافظ نیک نامی آنقدر مهم است که حافظ می گوید قضا و تقدیر مرا تغییر ده تا در شمار نیکنامان قرار بگیرم و این چند نکته را از نظر حافظ بیان می کند.
اولا به نظر حافظ سرنوشت انسانها از قبل نوشته نشده و انسان با اختیار می تواند حتی از طریق دعا طلب تغییر در سرنوشت را داشته باشد برای همین یکی از مهمترین ستونهای شعر حافظ که روی آن خیلی تاکید می کند همت است که در این باره گویند هر حیوانی همتش به اندازه ی قدرتش است ولی انسان قدرتش به اندازه همت اوست که توجه شما را به این گلچین از ابیات مربوط به همت جلب می کنم
ثانیا نهایت خواسته حافظ در دنیا طلب نیک نامی است و این توصیه همه فرهنگها و مذاهب است که باید بدانیم نیک نامی کالایی نیست که در بازار بتوان آنرا خرید و به راحتی بدست آید خود حافظ در طلب نیکنامی اینگونه عمل کرده:
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم ، که در طریقت ما کافریست رنجیدن
** برای همین یکی دیگر از ارکان شعر حافظ عدم نومیدی از رحمت الهی است و اصرار بر خوب و نیک ماندن است
هان مشو نومید چون واقف نه‌ای از سر غیب ، باشد اندر پرده بازی‌های پنهان غم مخور
که همواره اشاره می کند اگر از راه خوبان خارج نشویم فال ما این است که سرانجام غصه به سرخواهد آمد و قصه به خوبی و نیکنامی به پایان می رسد
((در مورد سرنوشت مطلب مهم مرتبط دیگری هست که داخل پرانتز به آن می پردازیم.
با استناد به عهد ازل که یکی دیگر از ارکان شعر حافظ است، ممکن است این سوال پیش آید پس قسمت و تقدیر چیست که حافظ به آن اشاره می کند؟! مثل
چو قسمتِ ازلی بی حضورِ ما کردند ، گر اندکی نه به‌وفقِ رضاست، خُرده مگیر
این سوال مهمی است که چون حافظ ، حافظ قرآن است با استناد به آیات قرآن می توان پاسخ داد که:
همانطور که خداوند خطاب به پیامبر در آیات 23 و 24 سوره کهف اشاره می کند
و تو هرگز درباره چيزي مگو که من اين کار را فردا خواهم کرد، مگر آنکه بگويي (ان شاء اللّه) اگر خدا بخواهد
(البته منظور فقط بیان واژه ها بر لب نیست بلکه این باید در دل و در عمل باشد چه بسا کسی به زبان انشاالله بگوید ولی در دلش چیز دیگری باشد)
این یعنی خواست خداوند هر روز و هر لحظه قابل تغییر است و بارها در قرآن اشاره شده که با دعا به درگاه خدا اتفاقی رخ داده و یا خداوند تغییری ایجاد کرده که اگر سرنوشت و قسمت از قبل تعیین شده و غیر قابل تغییر باشد پس با این تفکر تمامی دعاها و تصمیمات انسان بی فایده و بی ارزش خواهد بود
که حکیم عمر خیام نیز بر این تفکر طعنه بسیار زده و معتقدان به قسمت باید مراقب باشند که دچار این اشتباه نگردند که فکر کنند هر اتفاقی در زندگی آنها رخ داده قسمت آنها بوده بلکه برعکس ممکن است اتفاقی رخ داده که قسمت و خواست خداوند برای آنها نبوده که این نیز باز در آیه 79 سوره نسا آمده:
هر خيرى به تو رسد از جانب خداست و هر ناگوارى به تو رسد از خود توست
به طور خلاصه با توجه به تاکید قرآن به انشاالله و تفکر کافی و توکل به خدا به هنگام تصمیمات و صبر دربرابر مشکلات می توان گفت: در اصل بجز مسائل خارج از حیطه اختیار انسان مثل جنسیت و ملیت و ... ، قسمت انسان اتفاقهایی است که در راه حق و درست و مورد رضای خدا در زندگی هر کس رخ می دهد که اگر حتی تلخ باشد با صبر و یاد و کمک خدا سپری خواهد شد و انسان در نهایت از لذت زندگی در رضایت خدا بهره مند می شود
و متاسفانه آنچه در خارج از راه خدا به ما می رسد قسمت ما نیست بلکه کیفر ماست که آن نیز انشاالله با توبه و صبر و جبران اشتباه مرتفع خواهد شد و این قطعا خواست خدا نیست که ما قدرت اختیار خود را انکار کنیم و کم همتی خود را قسمت بدانیم و برای همین حافظ اینقدر به همت بلند تاکید می کند
و اگر دقت کنیم حافظ به صبر و تحمل در برابر مشکلات تاکید دارد مثلا:
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت، دایما یک سان نباشد حال دوران غم مخور
در حقیقت حافظ همت را برای به مقصد رساندن بار امانت الهی می خواهد که در عهد الست به عهده گرفته ایم و با خدا پیمان بستیم که او خدای ما باشد و ما انشاالله آدم باشیم و عهد ازل به معنی بی اختیار بودن ما نیست
خداوند در ازل قسمت خیری برای ما خواست که ما را بدون درخواست ما بوجود آورد که عده ای به اشتباه فکر می کنند ما از عدم بوجود آمده ایم در حالی که خداوند ما را از وجود خودش به وجود آورد برای همین باید مناسب آن وجود عزیز رفتار کنیم تا انشاالله لیاقت این بخشش الهی را داشته باشیم
[این مفهوم در قانون بیست و نهم شمس تبریزی هم بیان شده]
))
{این توضیح نیز لازم است که این مطلب بسیار گسترده تر از آن است که در چند سطر کاملا بیان شود و گاه انسان عمری صرف می کند تا همین قسمت را آن هم فقط در مورد خودش درک کند، فقط امیدواریم این اشارات برای عزیزان مفید باشد}
عمریست تا من در طلب هر روز گامی می‌زنم (متن کامل)حافظ شیرازی (2017/08/05-01:00)


اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)


زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی