| سوره 83 | سوره مبارکه المطففين | صفحه 588 |
|
| كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ (7) |
| اين چنين نيست که مي پندارند [در آن روز] يقيناً پرونده بدکاران در سجّين است. (7) |
| وَمَا أَدْرَاكَ مَا سِجِّينٌ (8) |
| و تو چه مي داني که سجّين چيست؟ (8) |
| كِتَابٌ مَرْقُومٌ (9) |
| قضا و سرنوشتي حتمي [براي خائنان] است. (9) |
| وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ (10) |
| واي در آن روز بر تکذيب کنندگان. (10) |
| الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ (11) |
| آنان که همواره روز جزا را تکذيب مي کنند. (11) |
| وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ (12) |
| و آن را جز هر متجاوز گناه پيشه تکذيب نکند، (12) |
| إِذَا تُتْلَىٰ عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ (13) |
| [که] هرگاه آيات ما را بر او خوانند مي گويد: افسانه هاي پيشينيان است. (13) |
| كَلَّا ۖ بَلْ ۜ رَانَ عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ (14) |
| اين چنين نيست که مي گويند، بلکه گناهاني که همواره مرتکب شده اند بر دل هايشان چرک و زنگار بسته است [که حقايق را افسانه مي پندارند.] (14) |
| كَلَّا إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ (15) |
| اين چنين نيست که آنان مي پندارند، بلکه اينان در آن روز از پروردگارشان محجوب اند. (15) |
| ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصَالُو الْجَحِيمِ (16) |
| سپس آنان بي ترديد وارد دوزخ مي شوند. (16) |
| ثُمَّ يُقَالُ هَٰذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ (17) |
| [به آنان] گويند: اين است آن دوزخي که همواره تکذيبش مي کرديد. (17) |
| كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ (18) |
| اين چنين نيست [که اين سبک مغزان درباره نيکان مي پندارند] بلکه پرونده نيکان در عليّين است (18) |
| وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ (19) |
| تو چه مي داني عليّين چيست؟ (19) |
| كِتَابٌ مَرْقُومٌ (20) |
| قضا و سرنوشتي حتمي [براي نيکان] است. (20) |
| يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ (21) |
| مقربان آن را مشاهده مي کنند. (21) |
| إِنَّ الْأَبْرَارَ لَفِي نَعِيمٍ (22) |
| بي ترديد نيکان در نعمتي فراوانند (22) |
| عَلَى الْأَرَائِكِ يَنْظُرُونَ (23) |
| بر تخت ها [ي آراسته و پرارزش تکيه زده و مناظر زيباي بهشت را با چشم سر و جمال محبوب را با چشم دل] مي نگرند. (23) |
| تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ (24) |
| در چهره هايشان شادابي و طراوت نعمت را مي يابي. (24) |
| يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ (25) |
| آنان را از باده ناب و طهوري که سربسته و مُهر و موم شده است، مي نوشانند. (25) |
| خِتَامُهُ مِسْكٌ ۚ وَفِي ذَٰلِكَ فَلْيَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ (26) |
| مُهر و مومش مشک است، و رقابت کنندگان و مسابقه گران بايد به سوي اين نعمت ها بر يکديگر پيشي گيرند، (26) |
| وَمِزَاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ (27) |
| و [اين باده ناب مُهر و موم شده،] آميخته اي از «تسنيم» است (27) |
| عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ (28) |
| [آن] چشمه اي که همواره مقربان از آن مي نوشند. (28) |
| إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كَانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ (29) |
| بدکاران همواره [در دنيا از روي ريشخند و استهزا] به مؤمنان مي خنديدند (29) |
| وَإِذَا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغَامَزُونَ (30) |
| و هنگامي که بر آنان مي گذشتند آنان را با اشاره چشم وابرو به مسخره مي گرفتند، (30) |
| وَإِذَا انْقَلَبُوا إِلَىٰ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ (31) |
| و چون به خانواده خود بازمي گشتند [به سبب تمسخر مؤمنان] خوشحال و شادمان باز مي گشتند، (31) |
| وَإِذَا رَأَوْهُمْ قَالُوا إِنَّ هَٰؤُلَاءِ لَضَالُّونَ (32) |
| و هنگامي که مؤمنان را مي ديدند، مي گفتند: بي ترديد اينان گمراه اند؛ (32) |
| وَمَا أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حَافِظِينَ (33) |
| و حال آنکه کافران را بر مؤمنان نگهبان و مراقب نفرستاده بودند [که مراقب هدايت و گمراهي آنان باشند.] (33) |
| فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ (34) |
| پس امروز همواره مؤمنان به کافران مي خندند. (34) |
|
| (کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده) |