فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه الهی قمشه ای

قرآن ترجمه الهی قمشه ای

سوره 34

سوره مبارکه سبا

صفحه 431
وَلَا تَنْفَعُ الشَّفَاعَةُ عِنْدَهُ إِلَّا لِمَنْ أَذِنَ لَهُ ۚ حَتَّىٰ إِذَا فُزِّعَ عَنْ قُلُوبِهِمْ قَالُوا مَاذَا قَالَ رَبُّكُمْ ۖ قَالُوا الْحَقَّ ۖ وَهُوَ الْعَلِيُّ الْكَبِيرُ (23)
مشرکان مى پندارند معبودانشان شفاعتگر آنانند و امورشان در دنيا به واسطه آنها تدبير مى شود ، در حالى که شفاعت هيچ کس ، حتى شفاعت فرشتگان ـ که خدا آنان را در تدبير امور هستى واسطه قرار داده است ـ در پيشگاه خدا سودى نمى بخشد ، مگر براى کسى که او رخصت دهد و فرشتگان را امر کند که شفيع او شوند و کارش را سامان بخشند . فرشتگان خاضعانه در انتظار فرمان الهى اند ، و در اين فاصله ترسان و نگرانند ، تا چون فرمان الهى در رسد و تدبير برخى امور به آنان واگذار شود ، آرام گيرند و ترس از دل هايشان زدوده شود . در اين هنگام فرشتگان زيردست از مهتران خود مى پرسند : پروردگارتان چه فرمان داد ؟ مى گويند : آنچه فرمود حق است که نه دگرگون مى شود و نه باطل مى گردد ، و اوست بلند مرتبه اى که هر چيزى در برابر او بى مقدار است ، و اوست بزرگى که جهان هستى در برابر او کوچک است . (23)
۞ قُلْ مَنْ يَرْزُقُكُمْ مِنَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ وَإِنَّا أَوْ إِيَّاكُمْ لَعَلَىٰ هُدًى أَوْ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ (24)
اى پيامبر ، از مشرکان بپرس : چه کسى از آسمان ها و زمين به شما روزى مى دهد ؟ آنان هرچند دريافته اند که معبودانشان توانِ آفرينش ندارند تا روزى دهنده باشند ، ولى به اين حقيقت اعتراف نمى کنند; پس تو خود در پاسخ بگو که خدا روزى دهنده شماست نه معبودانتان . و بگو : ما و شما در دو جبهه مخالف قرار داريم; يا ما بر طريق هدايتيم و شما در گمراهى آشکار ، و يا شما بر طريق هدايتيد و ما در گمراهى آشکار; اينک بينديشيد و ره يافته را از گمراه باز شناسيد . (24)
قُلْ لَا تُسْأَلُونَ عَمَّا أَجْرَمْنَا وَلَا نُسْأَلُ عَمَّا تَعْمَلُونَ (25)
بگو : نه از شما درباره گناهى که ما مرتکب شده ايم پرسش مى شود و نه از ما درباره آنچه شما مى کنيد سؤال خواهد شد . (25)
قُلْ يَجْمَعُ بَيْنَنَا رَبُّنَا ثُمَّ يَفْتَحُ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَهُوَ الْفَتَّاحُ الْعَلِيمُ (26)
بگو : پروردگارمان ما و شما را در سراى آخرت يکجا گرد مى آورد; سپس ميان ما و شما به حق جدايى مى اندازد و ما را از يکديگر متمايز مى سازد ، تا هر کسى به سزاى خود برسد . اوست که همه چيزها را مشخص مى سازد و نيکوکاران را از بدکاران جدا مى کند و به هر چيزى داناست . (26)
قُلْ أَرُونِيَ الَّذِينَ أَلْحَقْتُمْ بِهِ شُرَكَاءَ ۖ كَلَّا ۚ بَلْ هُوَ اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ (27)
بگو : کسانى را که به خدا ملحق نموده و همتايان او پنداشته ايد به من نشان دهيد تا بنگرم آيا در آنها ويژگى هايى از خدا وجود دارد که شايسته پرستش باشند ؟ هرگز چنين نيست . آنها از آن رو که يا فاقد علم و قدرت و حياتند و يا اين ويژگى ها را خدا به آنها عطا کرده است خدا نيستند تا سزاوار پرستش باشند . آن که شايسته پرستش است خداوندى است که عزيز است پس کسى به الوهيت و ربوبيت او راهى ندارد ، و حکيم است پس خود نيز کسى را از آن بهره اى نمى دهد که کارى گزاف است . (27)
وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا كَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِيرًا وَنَذِيرًا وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ (28)
ما تو را به رسالت نفرستاديم مگر براى اين که مردم را از گناه بازدارى و بشارت دهنده و اخطارکننده باشى ، ولى بيشتر مردم نمى دانند که اگر جز خدا پروردگارى داشتند ، حتماً از جانب او پيامبرى اخطارکننده و بشارت دهنده براى آنان مى آمد . (28)
وَيَقُولُونَ مَتَىٰ هَٰذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ (29)
کفرپيشگان به مسخره از پيامبر و مؤمنان مى پرسند : اگر راست مى گوييد که قيامتى در کار است ، اين وعده کى تحقق خواهد يافت ؟ (29)
قُلْ لَكُمْ مِيعَادُ يَوْمٍ لَا تَسْتَأْخِرُونَ عَنْهُ سَاعَةً وَلَا تَسْتَقْدِمُونَ (30)
بگو : براى شما وعده روزى خواهد بود که نه اندک زمانى از آن باز مى مانيد که ديرتر از وقتش بدان رسيد و نه از آن سبقت مى گيريد که زودتر از هنگامش به آن درآييد . (30)
وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا لَنْ نُؤْمِنَ بِهَٰذَا الْقُرْآنِ وَلَا بِالَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ ۗ وَلَوْ تَرَىٰ إِذِ الظَّالِمُونَ مَوْقُوفُونَ عِنْدَ رَبِّهِمْ يَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلَىٰ بَعْضٍ الْقَوْلَ يَقُولُ الَّذِينَ اسْتُضْعِفُوا لِلَّذِينَ اسْتَكْبَرُوا لَوْلَا أَنْتُمْ لَكُنَّا مُؤْمِنِينَ (31)
آنان که به رسالت پيامبران کافر شدند گفتند : ما هرگز نه به اين قرآن ايمان مى آوريم و نه به تورات و انجيل که پيش از آن بوده اند . اى پيامبر ، اى کاش مى ديدى زمانى را که اين ستمکاران در پيشگاه خدا براى محاسبه و مجازات بازداشت شده اند و به بحث و جدال مى پردازند و هر دسته اى سخن دسته ديگر را مردود مى شمرد . در آن روز کافرانى که به دست مستکبران کفرپيشه به ناتوانى کشيده شده بودند به آنان مى گويند : اگر شما نبوديد و ما را به کفر مجبور نمى کرديد قطعاً ما مؤمن مى شديم . (31)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 431صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی