فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه الهی قمشه ای

قرآن ترجمه الهی قمشه ای

سوره 25

سوره مبارکه الفرقان

صفحه 361
إِذَا رَأَتْهُمْ مِنْ مَكَانٍ بَعِيدٍ سَمِعُوا لَهَا تَغَيُّظًا وَزَفِيرًا (12)
چون آتش دوزخ کافران را از مکانى دور بنگرد ، خشم گيرد و فروزنده تر شود و آنان فرياد خشم و خروش آن را مى شنوند . (12)
وَإِذَا أُلْقُوا مِنْهَا مَكَانًا ضَيِّقًا مُقَرَّنِينَ دَعَوْا هُنَالِكَ ثُبُورًا (13)
و هنگامى که آنان ـ در حالى که با غل و زنجير به يکديگر بسته شده اند ـ به تنگنايى از آتش دوزخ افکنده شوند ، در آن جا فرياد واويلا سر مى دهند و هلاکت خويش را مى خواهند . (13)
لَا تَدْعُوا الْيَوْمَ ثُبُورًا وَاحِدًا وَادْعُوا ثُبُورًا كَثِيرًا (14)
به آنان گفته مى شود : امروز يک بار هلاکت خود را مخواهيد ، بلکه بارها و بارها هلاکت خود را بخواهيد . امروز روز جزاست و فرياد واويلا ـ چه کم باشد يا زياد ـ سودى به حال شما ندارد . (14)
قُلْ أَذَٰلِكَ خَيْرٌ أَمْ جَنَّةُ الْخُلْدِ الَّتِي وُعِدَ الْمُتَّقُونَ ۚ كَانَتْ لَهُمْ جَزَاءً وَمَصِيرًا (15)
بگو : آيا اين آتش فروزان بهتر است يا آن بهشت جاودان که به تقواپيشگان وعده داده شده است ؟ بهشت پاداش تقواى آنان است و فرجامى است که بدان بازمى گردند . (15)
لَهُمْ فِيهَا مَا يَشَاءُونَ خَالِدِينَ ۚ كَانَ عَلَىٰ رَبِّكَ وَعْدًا مَسْئُولًا (16)
آنان در آن جا ، جاودانه اند هر چه بخواهند دارند . اين وعده اى است برعهده پروردگارت که وفاى به آن بر او حتمى است و از او درخواست شده است . (16)
وَيَوْمَ يَحْشُرُهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَقُولُ أَأَنْتُمْ أَضْلَلْتُمْ عِبَادِي هَٰؤُلَاءِ أَمْ هُمْ ضَلُّوا السَّبِيلَ (17)
ياد کن روزى را که خداوند کافران را با آنچه جز خدا مى پرستيدند برمى انگيزد و آنان را گرد مى آورد ، سپس به معبودانشان مى گويد : آيا شما اين بندگان مرا به بيراهه کشانديد يا آنها خود راه راست را گم کردند ؟ (17)
قَالُوا سُبْحَانَكَ مَا كَانَ يَنْبَغِي لَنَا أَنْ نَتَّخِذَ مِنْ دُونِكَ مِنْ أَوْلِيَاءَ وَلَٰكِنْ مَتَّعْتَهُمْ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ نَسُوا الذِّكْرَ وَكَانُوا قَوْمًا بُورًا (18)
معبودان مى گويند : منزّهى تو; ما را نشايد که جز تو ياورانى بگيريم و آنان را به پرستش خود بخوانيم ، ولى تو اينان و پدرانشان را از نعمت هاى دنيا برخوردار ساختى تا آن که تعليمات پيامبران را که يادآور يکتايى تو بود فراموش کردند و بر اثر علاقه فراوانى که به دنيا داشتند مردمى تيره بخت و هلاک گشته بودند . (18)
فَقَدْ كَذَّبُوكُمْ بِمَا تَقُولُونَ فَمَا تَسْتَطِيعُونَ صَرْفًا وَلَا نَصْرًا ۚ وَمَنْ يَظْلِمْ مِنْكُمْ نُذِقْهُ عَذَابًا كَبِيرًا (19)
خدا به مشرکان مى گويد : پس مطمئن باشيد که معبودانتان آنچه را که شما درباره آنها مى گفتيد و معتقد بوديد که آنها رنج ها و بلاها را از شما مى گردانند و به شما يارى مى رسانند ، دروغ شمردند . بنابراين شما نه مى توانيد با پرستش اينها عذاب را از خود دور سازيد و نه مى توانيد با يارى آنها از عذاب رهايى يابيد . و هر کس از شما با ارتکاب گناهان ستم روا دارد ، او را عذابى بزرگ مى چشانيم . (19)
وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ ۗ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ ۗ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا (20)
پيامبر شدن بشر پديده اى نوظهور نيست ، ما پيش از تو هم ـ اى پيامبر ـ هيچ رسولى از رسولان خود را نفرستاديم مگر اين که آنان نيز غذا مى خوردند و براى کسب معاش در بازارها راه مى رفتند . ما برخى از شما آدميان را وسيله آزمون برخى ديگر قرار داديم ( پيامبران را نيز وسيله آزمون امّت ها قرار داديم ) تا بنگريم که آيا راه خدا را مى پوييد و بر مشکلات آن شکيباييد ، يا پيرو هواى خويشيد و ناگوارى هاى پذيرش حق را تحمل نمى کنيد . و پروردگار تو به راه صحيح تکامل انسان ها بيناست . (20)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 361صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی