فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه المیزان

قرآن ترجمه المیزان

سوره 18

سوره مبارکه الكهف

صفحه 304
قَالَ هَٰذَا رَحْمَةٌ مِنْ رَبِّي ۖ فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاءَ ۖ وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا (98)
[ذوالقرنين بعد از اتمام سدّ] گفت: اين رحمتى است از پروردگار من [براى آنان که از شرِّ مهاجمان نجات يافتند و تا موعدى مقرر باقى خواهد ماند ]پس وقتى که وعده پروردگارم آمد، آن را صاف و هموار سازد و وعده پروردگارم حق است. (98)
۞ وَتَرَكْنَا بَعْضَهُمْ يَوْمَئِذٍ يَمُوجُ فِي بَعْضٍ ۖ وَنُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْنَاهُمْ جَمْعًا (99)
و در آن روز رهايشان کنيم تا [چون موج ]بعضى با برخى ديگر در هم شوند و در صور دميده شود، پس آنان را يک جا گرد آوريم. (99)
وَعَرَضْنَا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكَافِرِينَ عَرْضًا (100)
و در آن روز جهنم را چنان که بايد براى کافران به نمايش مى گذاريم. (100)
الَّذِينَ كَانَتْ أَعْيُنُهُمْ فِي غِطَاءٍ عَنْ ذِكْرِي وَكَانُوا لَا يَسْتَطِيعُونَ سَمْعًا (101)
همان کسانى که چشم [بصيرت] آنان از ياد من در پرده بود و نمى توانستند [سخن حق را ]بشنوند. (101)
أَفَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبَادِي مِنْ دُونِي أَوْلِيَاءَ ۚ إِنَّا أَعْتَدْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ نُزُلًا (102)
پس آيا کسانى که کفر ورزيده اند، پنداشته اند اين که بندگانِ مرا به جاى من اوليا [و معبودهاى] خود مى گيرند [بر ايشان کارساز است]؟ همانا ما جهنم را براى پذيرايى کافران آماده کرده ايم. (102)
قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا (103)
بگو: آيا شما را از زيانديده ترين [مردم] از نظر عمل خبر دهيم؟ (103)
الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا (104)
همان کسان که سعى آنان در زندگى دنيا به هدر رفته است، در حالى که مى پندارند که خوب عمل مى کنند. (104)
أُولَٰئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا (105)
آنان کسانى اند که آيات پروردگارشان و لقاى او (معاد) را انکار کرده اند و در نتيجه، اعمالشان تباه شده است; از اين رو در روز قيامت براى آنان ارزشى نخواهيم نهاد. (105)
ذَٰلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا (106)
اين است [وصف زيانکارتران]; سزاى آنان جهنم است، بدان سبب که کفر ورزيدند و آيات من و پيامبرانم را به مسخره گرفتند. (106)
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ كَانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا (107)
همانا کسانى که ايمان آورده و کارهاى شايسته کرده اند، باغ هاى فردوس جاى پذيرايى از آنان است. (107)
خَالِدِينَ فِيهَا لَا يَبْغُونَ عَنْهَا حِوَلًا (108)
جاودانه در آن خواهند بود و در طلب انتقال از آن جا نيستند. (108)
قُلْ لَوْ كَانَ الْبَحْرُ مِدَادًا لِكَلِمَاتِ رَبِّي لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ كَلِمَاتُ رَبِّي وَلَوْ جِئْنَا بِمِثْلِهِ مَدَدًا (109)
بگو: اگر دريا براى [نوشتن] کلمات [مخلوقات] پروردگارم مرکب شود، دريا پايان مى يابد پيش از آن که کلمات پروردگارم پايان يابد اگرچه مانند آن [دريا] را به کمک بياوريم. (109)
قُلْ إِنَّمَا أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ يُوحَىٰ إِلَيَّ أَنَّمَا إِلَٰهُكُمْ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ فَمَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلًا صَالِحًا وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَدًا (110)
بگو: جز اين نيست که من بشرى هستم مانند شما [ با اين امتياز] که به من وحى مى شود که معبود شما معبودى يگانه است; پس کسى که اميد لقاى پروردگارش را دارد [به رستاخيز معتقد است ]بايد کارى شايسته انجام دهد و هيچ کس را در عبادت پروردگارش شريک نسازد. (110)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 304صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی