| | سوره 18 | سوره مبارکه الكهف | صفحه 296 | 
 | 
| وَكَذَٰلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ ۖ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِمْ بُنْيَانًا ۖ رَبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ ۚ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَىٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِدًا (21) | 
| و اينچنين مردم را متوجه حال آنها کرديم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخيز) حق است، و در پايان جهان و قيام قيامت شکي نيست! در آن هنگام که ميان خود درباره کار خويش نزاع داشتند، گروهي ميگفتند: (بنايي بر آنان بسازيد (تا براي هميشه از نظر پنهان شوند! و از آنها سخن نگوييد که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!) ولي آنها که از رازشان آگاهي يافتند (و آن را دليلي بر رستاخيز ديدند) گفتند: (ما مسجدي در کنار (مدفن) آنها ميسازيم (تا خاطره آنان فراموش نشود. )) (21) | 
| سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ ۖ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ ۚ قُلْ رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ مَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ ۗ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاءً ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِمْ مِنْهُمْ أَحَدًا (22) | 
| گروهي خواهند گفت: (آنها سه نفر بودند، که چهارمين آنها سگشان بود!) و گروهي ميگويند: (پنچ نفر بودند، که ششمين آنها سگشان بود. ) -همه اينها سخناني بيدليل است- و گروهي ميگويند: (آنها هفت نفر بودند، و هشتمين آنها سگشان بود. ) بگو: (پروردگار من از تعدادشان آگاهتر است!) جز گروه کمي، تعداد آنها را نميدانند. پس درباره آنان جز با دليل سخن مگو، و از هيچ کس درباره آنها سوال مکن! (22) | 
| وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَٰلِكَ غَدًا (23) | 
| و هرگز در مورد کاري نگو: (من فردا آن را انجام ميدهم). (23) | 
| إِلَّا أَنْ يَشَاءَ اللَّهُ ۚ وَاذْكُرْ رَبَّكَ إِذَا نَسِيتَ وَقُلْ عَسَىٰ أَنْ يَهْدِيَنِ رَبِّي لِأَقْرَبَ مِنْ هَٰذَا رَشَدًا (24) | 
| مگر اينکه خدا بخواهد! و هرگاه فراموش کردي، (جبران کن) و پروردگارت را به خاطر بياور، و بگو: (اميدوارم که پروردگارم مرا به راهي روشنتر از اين هدايت کند!) (24) | 
| وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا (25) | 
| آنها در غارشان سيصد سال درنگ کردند، و نه سال (نيز) بر آن افزودند. (25) | 
| قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثُوا ۖ لَهُ غَيْبُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۖ أَبْصِرْ بِهِ وَأَسْمِعْ ۚ مَا لَهُمْ مِنْ دُونِهِ مِنْ وَلِيٍّ وَلَا يُشْرِكُ فِي حُكْمِهِ أَحَدًا (26) | 
| بگو: (خداوند از مدت توقفشان آگاهتر است، غيب آسمانها و زمين از آن اوست! راستي چه بينا و شنواست! آنها هيچ ولي و سرپرستي جز او ندارند! و او هيچ کس را در حکم خود شرکت نميدهد!) (26) | 
| وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ ۖ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا (27) | 
| آنچه را از کتاب پروردگارت به تو وحي شده تلاوت کن! هيچ چيز سخنان او را دگرگون نميسازد، و هرگز پناهگاهي جز او نمييابي! (27) | 
|  | 
| (کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده) |