فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي

من از آن‌روز که در بندِ توام، آزادم


سعدی شیرازی
من از آن‌روز که در بندِ توام، آزادم پادشاه‌ام که به‌دستِ تو اسیر افتادم
همه غم‌های جهان هیچ اثر می‌نکند در من؛ از بس که به‌دیدارِ عزیزت شادم *
خرّم آن‌روز که جان می‌رود اندر طلبت تا بیایند عزیزان به مبارک‌بادَم
من که در هیچ مقامی نزدم خیمه‌ی اُنس پیش تو رَخت بیفکندم و دل بنهادم
دانی از دولتِ وصلت چه طلب دارم؟ هیچ! یادِ تو مصلحتِ خویش ببُرد از یادم
به‌وفای تو کزآن روز که دلبندِ منی دل نبستم به وفای کس و در نگشادم
تا خیالِ قد و بالای تو در فکرِ من است گر خلایق همه سَروَند، چو سرو آزادم
به‌سخن راست نیاید که چه شیرین‌سخنی وین عجب‌تر که تو شیرینی و من فرهادم
دستگاهی نه که در پای تو ریزم چون خاک حاصل آن است که چون طبلِ تهی، پُربادم
می‌نماید که جفای فَلَک از دامنِ من دستْ کوته نکُند تا نَکَند بنیادم
ظاهر آن است که با سابقه‌ی حُکمِ اَزَل جَهد سودی نکند، تن به قضا دردادم
ور تحمّل نکنم جور زمان را، چه کنم؟! داوری نیست که از وی بستاند دادم
دلم از صحبتِ شیراز به‌کلّی بگرفت وقتِ آن است که پُرسی خبر از بغدادم
هیچ شک نیست که فریادِ من آن‌جا برسد عجب ار صاحبِ دیوان نرسد فریادم
سعدیا! حبّ وطن گرچه حدیثی‌ست صحیح نتوان مُرد به‌سختی، که من این‌جا زادم
* شادی حقیقی چیزی نیست که بتوان آنرا به دیگران توضیح داد یا منتقل کرد بلکه باید تجربه شود فقط میتوان گفت نهایت نهایت شادی در دل درک میشود و چون دل خانه خداست پس تنها بواسطه حضور خدا و عشق خدایی آن همه شادی قابل درک است برای همین گفته می شود
تنها با یاد خدا دلها آرام می گیرد (سوره رعد آیه 28)
اما سعدی در شعر دیگری اشاره دارد که
غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد؟ ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست
در آیه 29 سوره تکویر و در آیه 30 سوره انسان اشاره شده که خداوند می فرماید
"شما چيزى را اراده نمى کنيد مگر اين که خدا آن را اراده کند"
در واقع هر غم و شادی که به ما می رسد نتیجه تصمیم و اراده خود یا دیگران در رابطه با زندگی ما است و خدا در آیه فوق می فرماید هر اراده ای منوط به اراده اوست و درک این موضوع برای عموم مردم دشوار است و اغلب از آن جبر و اجبار در امور را برداشت می کنند برای همین سعدی که عارفی بزرگ است می فرماید
"غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد" چرا که در سخن دیگری آمده
"معرفت بار گرانیست به هر کس ندهند، پر طاووس قشنگ است به کرکس ندهند"
البته "معرفت دُر گرانیست به هر کس ندهند" هم گفته شده اماعارف برای رسیدن به معرفت و به درک صحیح و یادگیری حکمت امور هزینه های زیادی از جان و مال و عمر خویش پرداخت کرده و برای همین به معرفت و شناختی رسیده که هم غم و هم شادی را از پروردگار می بیند به قول حافظ
"گر رنج پیش آید و گر راحت ای حکیم, نسبت مکن به غیر که این‌ها خدا کند"
همانطور که می بینید هر دو این عارفان بزرگ به یک موضوع اشاره دارند و آنرا از آیات قرآنی به تجربه درک کرده اند
چرا که اگر کسی به خدا ایمان دارد و خدا را پاک و منزه از اشتباه می داند و همه امور را به دست او می بیند و اینکه خدا خیرخواه بندگان است
برای همین در تصمیمات تنها وظیفه خود را پیروی از راه حق و خدا می داند و فریب غم و شادی بعد از آنرا نمی خورد و در شادی ها از خدا غافل نمی شود و اینرا لطف خدا می بیند و غم را نیز با توکل به خدا با صبر پشت سر می گذارد چرا که آنرا خواست خدا می بیند
متاسفانه توضیح برخی مسائل در چند سطر امکان پذیر نیست و برخی مسائل نیز غیرقابل توضیح هستند و برای همین خداوند به هریک از ما عمر داده و فرصت آزمون و خطا. و رند و زرنگ کسی است که یا کمترین اشتباه را کند و یا از تجربیات خود و دیگران استفاده کند و به هر هزینه ای از یاد و راه خدا غافل نشود تا به حکمت امور دست یابد
سعدی شیرازی (2017/05/24-15:00)


اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)


زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی