فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه راهنما

قرآن ترجمه راهنما

سوره 68

سوره مبارکه القلم

صفحه 565
سَنَسِمُهُ عَلَى الْخُرْطُومِ (16)
به زودي بر بينيِ [پر باد و خرطوم مانند] ش داغ رسوايي و خواري مي نهيم. (16)
إِنَّا بَلَوْنَاهُمْ كَمَا بَلَوْنَا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّهَا مُصْبِحِينَ (17)
بي ترديد ما آنان را [که در مکه بودند] آزموديم همان گونه که صاحبان آن باغ را [در منطقه يمن] آزموديم، هنگامي که سوگند خوردند که صبحگاهان حتماً ميوه هاي باغ را بچينند، (17)
وَلَا يَسْتَثْنُونَ (18)
و چيزي از آن را [براي تهيدستان و نيازمندان] استثنا نکردند. (18)
فَطَافَ عَلَيْهَا طَائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَهُمْ نَائِمُونَ (19)
پس در حالي که صاحبان باغ در خواب بودند، بلايي فراگير از سوي پروردگارت آن باغ را فرا گرفت. (19)
فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ (20)
پس [آن باغ] به صورت شبي تاريک درآمد [و جز خاکستر چيزي در آن ديده نمي شد!] (20)
فَتَنَادَوْا مُصْبِحِينَ (21)
وهنگام صبح يکديگر را آوازدادند، (21)
أَنِ اغْدُوا عَلَىٰ حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَارِمِينَ (22)
که اگر قصد چيدن ميوه داريد بامدادان به سوي کشتزار و باغتان حرکت کنيد؛ (22)
فَانْطَلَقُوا وَهُمْ يَتَخَافَتُونَ (23)
پس به راه افتادند در حالي که آهسته به هم مي گفتند: (23)
أَنْ لَا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ (24)
امروز نبايد نيازمندي در اين باغ بر شما وارد شود (24)
وَغَدَوْا عَلَىٰ حَرْدٍ قَادِرِينَ (25)
و بامدادان به قصد اينکه تهيدستان را محروم گذارند به سوي باغ روان شدند. (25)
فَلَمَّا رَأَوْهَا قَالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ (26)
پس چون [به باغ رسيدند و آن را نابود] ديدند، گفتند: يقيناً ما گمراه بوده ايم [که چنان تصميم خلاف حقّي درباره مستمندان و تهيدستان گرفتيم.] (26)
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ (27)
بلکه ما [از لطف خدا هم] محروميم. (27)
قَالَ أَوْسَطُهُمْ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْلَا تُسَبِّحُونَ (28)
عاقل ترينشان گفت: آيا به شما نگفتم که چرا خدا را [به پاک بودن از هر عيب و نقصي] ياد نمي کنيد [و چرا او را از انتقام گرفتن درمانده مي دانيد؟!] (28)
قَالُوا سُبْحَانَ رَبِّنَا إِنَّا كُنَّا ظَالِمِينَ (29)
گفتند: پروردگارا! تو را به پاکي مي ستاييم، مسلماً ما ستمکار بوده ايم. (29)
فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ يَتَلَاوَمُونَ (30)
پس به يکديگر رو کرده به سرزنش و ملامت هم پرداختند. (30)
قَالُوا يَا وَيْلَنَا إِنَّا كُنَّا طَاغِينَ (31)
گفتند: واي بر ما که طغيان گر بوده ايم. (31)
عَسَىٰ رَبُّنَا أَنْ يُبْدِلَنَا خَيْرًا مِنْهَا إِنَّا إِلَىٰ رَبِّنَا رَاغِبُونَ (32)
اميد است پروردگارمان بهتر از آن را به ما عوض دهد چون ما [از هر چيزي دل بريديم و] به پروردگارمان راغب و علاقه منديم. (32)
كَذَٰلِكَ الْعَذَابُ ۖ وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ ۚ لَوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ (33)
چنين است عذاب [دنيا] و عذاب آخرت اگر معرفت و آگاهي داشتند، بزرگ تر است. (33)
إِنَّ لِلْمُتَّقِينَ عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِيمِ (34)
بي ترديد براي پرهيزکاران نزد پروردگارشان بهشت هاي پرنعمت است. (34)
أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِينَ كَالْمُجْرِمِينَ (35)
آيا ما تسليم شدگان [به فرمان ها و احکام خود] را چون مجرمان قرار مي دهيم؟ (35)
مَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ (36)
شما را چه شده؟ چگونه داوري مي کنيد؟! (36)
أَمْ لَكُمْ كِتَابٌ فِيهِ تَدْرُسُونَ (37)
آيا شما را کتابي [آسماني از نزد خدا] ست که در آن مي خوانيد (37)
إِنَّ لَكُمْ فِيهِ لَمَا تَخَيَّرُونَ (38)
که در آن جهان هر چه را شما بخواهيد و انتخاب کنيد براي شما خواهد بود؟! (38)
أَمْ لَكُمْ أَيْمَانٌ عَلَيْنَا بَالِغَةٌ إِلَىٰ يَوْمِ الْقِيَامَةِ ۙ إِنَّ لَكُمْ لَمَا تَحْكُمُونَ (39)
يا شما را بر ما تا روز قيامت پيمان و سوگند استواري است که هر چه را به سود خود حکم کنيد ويژه شماست؟! (39)
سَلْهُمْ أَيُّهُمْ بِذَٰلِكَ زَعِيمٌ (40)
از آنان بپرس کدامشان ضامن آن ادعاست [که مسلمان و مجرم يکسانند؟!!] (40)
أَمْ لَهُمْ شُرَكَاءُ فَلْيَأْتُوا بِشُرَكَائِهِمْ إِنْ كَانُوا صَادِقِينَ (41)
يا شريکاني [در ربوبيت خدا] دارند [که از آنان نزد خدا شفاعت کنند که در اجر و ثواب با مسلمانان يکسان شوند؟] پس اگر راستگويند، شريکانشان را [به ميدان] آورند. (41)
يَوْمَ يُكْشَفُ عَنْ سَاقٍ وَيُدْعَوْنَ إِلَى السُّجُودِ فَلَا يَسْتَطِيعُونَ (42)
[ياد کن] روزي را که کار بر آنان به شدت سخت و دشوار شود، [و آن روز که جاي هيچ تکليف و عبادتي نيست به عنوان سرزنش و ملامت] به سجده کردن دعوت شوند، ولي در خود قدرت و استطاعت [سجده کردن] نيابند! (42)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 565صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی