فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه الهی قمشه ای

قرآن ترجمه الهی قمشه ای

سوره 43

سوره مبارکه الزخرف

صفحه 491
وَكَذَٰلِكَ مَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ فِي قَرْيَةٍ مِنْ نَذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَىٰ أُمَّةٍ وَإِنَّا عَلَىٰ آثَارِهِمْ مُقْتَدُونَ (23)
و بدين گونه پيش از تو در هيچ شهرى پيامبرى هشداردهنده نفرستاديم مگر اين که مرفّهانش گفتند : ما پدرانمان را بر آيينى يافته ايم و قطعاً از پى راه و رسم آنان خواهيم رفت . (23)
۞ قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكُمْ بِأَهْدَىٰ مِمَّا وَجَدْتُمْ عَلَيْهِ آبَاءَكُمْ ۖ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ (24)
پيامبرشان در پاسخ گفت : آيا راه پدرانتان را مى پوييد هر چند براى شما آيينى آورده باشم که از آنچه پدرانتان را بر آن يافته ايد هدايت کننده تر باشد ؟ گفتند : ما به آنچه شما براى ابلاغ آن فرستاده شده ايد کافريم . (24)
فَانْتَقَمْنَا مِنْهُمْ ۖ فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ (25)
در نتيجه ما از آنان انتقام گرفتيم و هلاکشان کرديم ، پس بنگر که فرجام آنان که پيامبران را تکذيب نمودند چگونه شد . (25)
وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ (26)
تقليد از پدران را مى توان رها کرد; تو براى آنان داستان ابراهيم را بيان کن ، آن گاه که ابراهيم به پدرش و قومش گفت : من از آنچه شما مى پرستيد سخت دورى مى جويم; (26)
إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ (27)
ولى خداى را که مرا آفريده است مى پرستم ، زيرا يقين دارم که او چون آفريدگار است ، مرا به سوى حق هدايت مى کند . (27)
وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (28)
و خداوند اين سخن ابراهيم را در ميان نسلش جاودان ساخت ، بدان اميد که مشرکان نسل او با راهنمايى يکتاپرستانشان به سوى توحيد باز گردند . (28)
بَلْ مَتَّعْتُ هَٰؤُلَاءِ وَآبَاءَهُمْ حَتَّىٰ جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَرَسُولٌ مُبِينٌ (29)
ولى آن شرک پيشگان به سوى توحيد بازنگشتند ] و ما هم هلاکشان نکرديم ، [ بلکه آنان و پدرانشان را از نعمت هاى خود بهره مند ساختم تا آن که قرآن ، اين کتابِ سراسر حق ، و پيامبرى که درستىِ نبوّتش آشکار است براى آنان آمد . (29)
وَلَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَٰذَا سِحْرٌ وَإِنَّا بِهِ كَافِرُونَ (30)
و هنگامى که حق براى آنان آمد گفتند : اين افسون است و ما آن را نخواهيم پذيرفت . (30)
وَقَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَٰذَا الْقُرْآنُ عَلَىٰ رَجُلٍ مِنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ (31)
و گفتند : چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از اين دو شهر ( مکّه يا طائف ) فرو فرستاده نشده است ؟ (31)
أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّكَ ۚ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُمْ مَعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَرَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِيَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضًا سُخْرِيًّا ۗ وَرَحْمَتُ رَبِّكَ خَيْرٌ مِمَّا يَجْمَعُونَ (32)
شگفتا ! آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مى کنند تا نبوّت را به هر که بخواهند عطا کنند ؟ ماييم که حتى وسيله گذران آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم کرده ، و برخى از آنان را بر برخى ديگر به درجاتى برترى داده ايم تا يکديگر را به خدمت گيرند و زندگى اجتماعى خود را سامان بخشند . و نبوّت که رحمت پروردگار توست بهتر از مال و ثروتى است که آنان گرد مى آورند . پس چگونه ممکن است اعطاى اين مقام را برعهده آنان بگذاريم ؟ (32)
وَلَوْلَا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَٰنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ (33)
دارايى ها و زر و زيور دنيا نزد خدا بى ارزش است ، و لذا اگر تقدير الهى بر اين نبود که همه مردم ـ چه مؤمن و چه کافر ـ در دستيابى به وسايل زندگى يکسان باشند ، براى خانه هاى کسانى که به خداى رحمان کفر مىورزند سقف هايى از نقره قرار مى داديم و نيز پله هايى که بر آنها آشکار شوند . ( بر آنها برآيند و خود را به ديگران بنمايانند . ) (33)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 491صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی