فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه الهی قمشه ای

قرآن ترجمه الهی قمشه ای

سوره 26

سوره مبارکه الشعراء

صفحه 373
إِنْ هَٰذَا إِلَّا خُلُقُ الْأَوَّلِينَ (137)
اين چيزهايى که تو ما را بدان فرا مى خوانى ، جز شيوه مردمان نخستين که اهل خرافات بودند چيزى نيست . (137)
وَمَا نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (138)
و ما هرگز عذاب نخواهيم شد و رستاخيزى در کار نيست . (138)
فَكَذَّبُوهُ فَأَهْلَكْنَاهُمْ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (139)
پس هود را تکذيب کردند و ما هم آنان را به عذاب هلاک کرديم . به راستى در اين داستان نشانه اى بر يکتايى خدا و حقانيت رسالت پيامبران است ، ولى بيشتر مردم آن عصر نه به يگانگى خدا ايمان آوردند و نه به رسالت پيامبران . (139)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (140)
و همانا پروردگار توست آن مقتدر شکست ناپذيرى که تکذيب کنندگان را مجازات مى کند ، و اوست آن مهربانى که به حکم رحمتش قرآن را فرو مى فرستد تا مردم هدايت شوند و هدايت يافتگان را نجات بخشد . (140)
كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ (141)
قوم ثمود نيز پيامبران را تکذيب کردند ، (141)
إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ (142)
آن گاه که برادرشان صالح به آنان گفت : آيا از عذاب الهى پروا نمى کنيد ؟ (142)
إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (143)
همانا من براى هدايت شما فرستاده شده ام و در ابلاغ پيام خدا امين و درستکارم . (143)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (144)
پس ، از خدا بترسيد و مرا فرمان بريد . (144)
وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ ۖ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَىٰ رَبِّ الْعَالَمِينَ (145)
من از شما هيچ مزدى بر ابلاغ رسالت خود نمى خواهم; مزد من جز برعهده پروردگار جهان ها نيست . (145)
أَتُتْرَكُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ (146)
آيا گمان مى کنيد که در اين نعمت هايى که شما را در اين سرزمين فراگرفته است ، ايمن از هر کيفرى واگذارده مى شويد ؟ (146)
فِي جَنَّاتٍ وَعُيُونٍ (147)
و شما را در بوستان ها و چشمه سارانى ] فراوان [ ، (147)
وَزُرُوعٍ وَنَخْلٍ طَلْعُهَا هَضِيمٌ (148)
و در کشتزارها و درختان خرما که شکوفه هايى بهم تنيده و برهم نشسته دارند ، به حال خود رها مى کنند و حساب و کتابى در کار نيست ؟ (148)
وَتَنْحِتُونَ مِنَ الْجِبَالِ بُيُوتًا فَارِهِينَ (149)
آيا کوه ها را مى تراشيد و ماهرانه از آنها خانه هايى ] استوار [ مى سازيد و گمان مى کنيد که خداوند به سراغ شما نخواهد آمد ؟ (149)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ (150)
پس ، از خدا بترسيد و مرا فرمان بريد . (150)
وَلَا تُطِيعُوا أَمْرَ الْمُسْرِفِينَ (151)
و از سرانِ اسرافکار خود فرمان مبريد و پيرو راه و رسم آنان مباشيد; (151)
الَّذِينَ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ (152)
همانان که در زمين تبهکارى مى کنند و در پى اصلاح امور نيستند . (152)
قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ (153)
ثموديان گفتند : اى صالح ، جز اين نيست که تو از کسانى هستى که سخت جادو شده اند و بر اثر آن عقل خود را از دست داده اند . (153)
مَا أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنَا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ (154)
تو جز بشرى مانند ما نيستى و اگر بشر درخور وحى بود مى بايست به ما نيز وحى شود . اگر از راستگويانى و واقعاً از جانب خدا آمده اى ، معجزه اى براى ما بياور . (154)
قَالَ هَٰذِهِ نَاقَةٌ لَهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ (155)
صالح به درخواست قوم خود ، از دل کوه شترى ماده بيرون آورد و گفت : اين ماده شترى است که سهمى از آب اين سرزمين حق اوست و سهم روزى معيّن نيز حق شماست . (155)
وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ (156)
] او را از حقّش محروم نکنيد [ و هيچ گزندى به او نرسانيد که عذابِ روزى بزرگ شما را فرو مى گيرد . (156)
فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ (157)
امّا ثموديان شتر را پى کردند و کشتند و ديرى نگذشت که با ديدنِ نشانه هاى عذاب پشيمان شدند . (157)
فَأَخَذَهُمُ الْعَذَابُ ۗ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَةً ۖ وَمَا كَانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (158)
پس آن عذاب موعود آنان را فرو گرفت . به راستى در اين داستان نشانه اى است بر يکتايى خدا و حقانيّت رسالت پيامبران ، ولى بيشتر مردم آن عصر نه به يگانگى خدا ايمان آوردند و نه به رسالت پيامبران . (158)
وَإِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (159)
و همانا پروردگار توست آن مقتدر شکست ناپذيرى که تکذيب کنندگان را مجازات مى کند ، و اوست آن مهربانى که به حکم رحمتش قرآن را فرو مى فرستد تا مردم هدايت شوند و هدايت يافتگان را نجات بخشد . (159)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 373صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی