فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> عطار - صفحه 8
صفحه<<<345678


یافت مردی گورکن عمری دراز


عطار - صفحه 8
یافت مردی گورکن عمری دراز سائلی گفتش که چیزی گوی باز
تا چو عمری گور کندی در مغاک چه عجایب دیده ای در زیر خاک
گفت این دیدم عجایب حسب حال کاین سگ نفسم همی هفتاد سال
گور کندن دید و یک ساعت نمُرد یک دمم فرمان یک طاعت نبرد

قبلا هم گفته شد که عرفا برای بیان حقایق داستانهایی را نقل میکنند که مهم نیست واقعیت تاریخی دارند یا نه، بلکه مهم حقیقت پنهان در پس آن است که اگر ما آنرا درک کنیم عمرمان را با آزمون و خطا هدر نمیکنیم چراکه دیر یا زود مشابه اتفاقات داستانها در زندگی ما هم رخ خواهد داد و ما دو گزینه بیشتر نداریم
یا همچون افراد بد داستان عمل میکنیم و عاقبت بد خواهیم دید یا همچون خوبان عمل میکنیم و سرانجام خیر خواهیم دید، غیر از این چیز دیگری نیست (که کتب مقدس هم پر هستند از اینگونه داستانها) اگر اینرا قبول نکنیم، این عمر برای همین است که به تجربه تلخ یا شیرین این را درک کنیم
حال در این داستان عطار تجربه همه ی عمر گورکنی را خلاصه بیان میکند که میگوید "سگ نفسم هفتاد سال گور دید و یک ساعت نمُرد و یک دَم اطاعت نکرد"
پرسشگر این داستان میخواهد که گورکن از عجایب بگوید و حقیقتا گورکن داستان عجیبی تعریف میکند از مرگ پیش از مرگ
موضوع مرگ و درک آن یکی از مهمترین سوالات بشر بوده ، هست و خواهد بود که هرکه زودتر به پاسخ رسد زودتر از بازی برد و باخت دنیا رها می شود و تنها راه یافتن پاسخ کسب معرفت و شناخت است که خود این دو راه دارد
یک راه ساده تر و عاقلانه یعنی یک عمر مطالعه و تحقیق و بررسی و جمع آوری صادقانه سخنان بزرگان جهان در عین داشتن یک زندگی عادی و ... که این راه البته زمانبر است و اگر خدا بخواهد غالبا افراد در سن پیری، پخته و به این درجه از کمال میرسند
راه دیگری نسبتا سریعتر است ولی به همان اندازه غیرعادی و سخت تر و پرهزینه تر که گاه همه مال و جان و دار و ندار طالب و عاشق در این راه میرود ولی اگر خدا بخواهد مثلا شیخ اشراق در سی سالگی به حدی از معرفت رسید که قابل بیان نیست
مردن پیش از مرگ از جمله هزینه های کسب کمال از راه دوم است و البته منظور خودکشی نیست بلکه منظور از خودگذشتی و سرکوب خواست نفس خواهنده به نفع دیگران است
یعنی باختن به نفع دیگران و زودتر خارج شدن از بازی برد و باخت عالم که به قول قرآن
زندگی دنیا چیزی جز بازی و سرگرمی نیست (32)انعام، (64)عنكبوت، (36)محمد، (20)حدید
که البته خود این کار هر خامی نیست و باید مقدماتی فراهم شود که خداوند وسیله هر دو هدایت را در زندگی هر کسی فراهم می آورد و آن زنده جاوید خود مراقب است که با آزمونهای الهی و انتخابهای ما، ما را در مسیر کمال خود هدایت میکند
هر دو راه سختی های خود را دارد و انتخابهای ما تعیین میکند که ما در کدام راه قدم میگذاریم و متاسفانه برخی تنها بدنبال آسانی هرگز انتخاب صحیحی نمیکنند و خام به دنیا آمده و اسیر بردن در بازی دنیا می مانند و گاه هرگز قدم در راه نمیگذارند و خام میمانند
بمیر ای دوست پیش از مرگ اگر می زندگی خواهی، که ادریس از چنین مردن بهشتی گشت پیش از ما (سنایی)

از این دست مردن قبل از مردنها در ادبیات و فرهنگ جهان و در طول تاریخ بسیار است ولی نسبت به جمعیت انسانها بسیار بسیار نادر و کمیاب است به قول سعدی از هزاران در یکی گیرد سماع و متاسفانه این تعداد کم، همان است که در قرآن خطاب به خدا از شیطان نقل شده
به سراغ آنان (انسانها) مى روم ، در نتيجه بیشترشان را شکرگزار نعمت هاى خود نمى يابى (اعراف آیه 17)
و باید گفت که این نشان میدهد چقدر خداوند با انسان مهربان است که باوجود این همه ناسپاسی همچنان به بشر فرصت زندگی میدهد و چون شاید هدفش چیز دیگری است
عطار (2018/08/24-04:00)



اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)


648
زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی