فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> سعدی شیرازی - صفحه 46


اگرم حیات بخشی و گرم هلاک خواهی


سعدی شیرازی - صفحه 46
اگرم حیات بخشی و گرم هلاک خواهی سر بندگی به حکمت بنهم که پادشاهی
من اگر هزار خدمت بکنم گناهکارم تو هزار خون ناحق بکنی و بی گناهی *
به کسی نمی‌توانم که شکایت از تو خوانم همه جانب تو خواهند و تو آن کنی که خواهی
تو به آفتاب مانی ز کمال حسن طلعت که نظر نمی‌تواند که ببیندت کماهی **
من اگر چنان که نهیست نظر به دوست کردن همه عمر توبه کردم که نگردم از مناهی
به خدای اگر به دردم بکشی که برنگردم کسی از تو چون گریزد که تواش گریزگاهی ***
منم ای نگار و چشمی که در انتظار رویت همه شب نخفت مسکین و بخفت مرغ و ماهی
و گر این شب درازم بکشد در آرزویت نه عجب که زنده گردم به نسیم صبحگاهی
غم عشق اگر بکوشم که ز دوستان بپوشم سخنان سوزناکم بدهد بر آن گواهی
خضری چو کلک سعدی همه روز در سیاحت نه عجب گر آب حیوان به درآید از سیاهی
* عرفای بزرگی نظیر حافظ و مولانا و سعدی از سر غیرت نام معشوق حقیقی خود را در سخن و بیان خود نمی آوردند ولی وقتی اوصاف او را بر می شمرند چهره او از پس پرده بیان آشکار می شود.
جز آن یگانه کدام پادشاه است که همه ما را حیات داده و هلاک خواهد کرد؟! کیست که همه ما را کشته و بی گناه است؟! اگر کسی با این آدرس دهی قادر به درک و تشخیص آن معشوق نیست چه خوب که آن بزرگان مستقیما نام آن محبوب دلها را نبردند تا هر خامی به تصور خود دلخوش باشد و پختگان نگفته دانند
وقتی حافظ می گوید در راه او سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت اشاره به همین بی گناهانی دارد که در راه آن یگانه جان داده اند
کسانی که نی و نیست شدند تا عشق زنده بماند و تا جهان بماند که علت پیدایش و ادامه حیات این عالم عشق است و اگر شبی خدای نکرده عشق به هر خوبی در عالم از بین برود جهان نابود خواهد شد و قیامتی خواهد شد که عالم را در هم می پیچد
وقتی سعدی می گوید من اگر هزار خدمت بکنم گناهکارم اشاره به این است که همین من بودن و غرور و خودخواهی گناه شیطان بود که او را بیچاره کرد و اگر ما هم خدمتی به نام من کنیم آن گناه است بلکه باید به نام او باشد تا شاید قبول افتد برای همین حافظ می گوید
غلام همت آن نازنینم، که کار خیر بی روی و ریا کرد
و باید در راه او رفت و حتی بی گناه فدا و نیست شد تا این انانیت و "من بودن" از بین برود و آن وقت هر کاری که خضر گونه انجام شود درست است

** کماهی یعنی "آنچنان که هست" سعدی می فرماید آن یگانه همچون آفتابی است که چشم را کور می کند و نمی شود او را آنچنان که هست دید. سعدی با اشاره به حدیث پیامبر (ص) که می فرماید:
خدایا! موجودات را آن گونه که هستند به من بنمایان.
(«اَللَّهُمَّ أرِنِی الأشیَاءَ کَمَا هِی»)
به این موضوع اشاره می کند که وقتی اشیا را پیامبر نمی تواند آنگونه که هست ببیند و از خدا دیدن آنها را طلب می کند ما چگونه بتوانیم خالق اشیا را آنگونه که هست ببینیم؟!
*** در قرآن آیه 118 سوره توبه آمده پناهى از خدا جز به سوى خدا نيست. یعنی ما همچون فرزندی که وقتی مادر به او خشم می گیرد پناهی جز آغوش خود مادر نمی یابد پناهی از خشم خدا جز امید به لطف و رحمت خدا نداریم
علت تاکید حافظ نیز بر پرهیز از نومیدی از سابقه لطف و مهربانی او همین است
گفتم: «ای بخت! بِخُسبیدی و خورشید دمید»، گفت: «با این همه از سابقه نومید مشو»
ناامیدم مکن از سابقه لطف ازل ، تو پس پرده چه دانی که که خوب است و که زشت
سعدی نیز به همین اشاره دارد که حتی اگر مرا بکشی از تو بر نگردم که چگونه از تو بگریزیم که تو گریزگاه و پناهگاه ما هستی.
سعدی شیرازی (2017/11/30-03:00)



اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)


564
زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی