فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه الهی قمشه ای

قرآن ترجمه الهی قمشه ای

سوره 89

سوره مبارکه الفجر

صفحه 594
يَقُولُ يَا لَيْتَنِي قَدَّمْتُ لِحَيَاتِي (24)
آن روز انسان کفرپيشه مى گويد : اى کاش براى زندگى آخرتم که حيات واقعى است کار شايسته اى پيش فرستاده بودم . (24)
فَيَوْمَئِذٍ لَا يُعَذِّبُ عَذَابَهُ أَحَدٌ (25)
پس در آن روز هيچ کس به سختىِ عذاب او عذاب نکند . (25)
وَلَا يُوثِقُ وَثَاقَهُ أَحَدٌ (26)
و هيچ کس به سختىِ در بند کشيدن او در بند نکشد . (26)
يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ (27)
و به آن کسى که خدا را پرستش نموده و دلش را به ياد او آرام داشته است خطاب مى شود : اى نفس مطمَئنّه ، (27)
ارْجِعِي إِلَىٰ رَبِّكِ رَاضِيَةً مَرْضِيَّةً (28)
به سوى پروردگارت بازگرد که تو به پيشامدهايى که او برايت مقدّر کرد و به احکام و آيينى که براى تو مقرّر داشت خشنود بودى و خدا نيز از تو خشنود بود . (28)
فَادْخُلِي فِي عِبَادِي (29)
تو بدين شيوه مرا بندگى کردى پس در ميان بندگان راستين من درآى . (29)
وَادْخُلِي جَنَّتِي (30)
و به بهشت من وارد شو . (30)
سوره 90

سوره مبارکه البلد

 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
لَا أُقْسِمُ بِهَٰذَا الْبَلَدِ (1)
اى پيامبر ، سوگند ياد مى کنم به مکّه اين شهر شکوهمند ، (1)
وَأَنْتَ حِلٌّ بِهَٰذَا الْبَلَدِ (2)
حالى که تو در اين شهر جاى دارى ، (2)
وَوَالِدٍ وَمَا وَلَدَ (3)
و سوگند به ابراهيم آن پدر فرزانه و زاده اش اسماعيل آن فرزند مبارک ، (3)
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي كَبَدٍ (4)
که ما انسان را آفريده و حياتش را با رنج و محنت آميخته ايم . (4)
أَيَحْسَبُ أَنْ لَنْ يَقْدِرَ عَلَيْهِ أَحَدٌ (5)
آيا او با وجود اين که خود را مغلوب ناگوارى ها مى بيند ، گمان مى کند که هرگز کسى بر او دست نخواهد يافت . (5)
يَقُولُ أَهْلَكْتُ مَالًا لُبَدًا (6)
مى گويد : از وقتى که مسلمان شده ام مال فراوانى تباه کرده ام ! (6)
أَيَحْسَبُ أَنْ لَمْ يَرَهُ أَحَدٌ (7)
آيا مى پندارد که هيچ کس او را نديده و از انفاق وى خبر ندارد ؟ (7)
أَلَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ (8)
مگر ما براى او دو چشم قرار نداده ايم و ديدنى ها را به او نشان نداده ايم ؟ پس چگونه تصوّر مى کند که ما آنچه را او مى بيند نمى بينيم ؟ (8)
وَلِسَانًا وَشَفَتَيْنِ (9)
مگر براى او يک زبان و دو لب نيافريده ايم که با آنها سخن گويد و آنچه را در دل دارد بيان کند ؟ با اين حال چگونه مى پندارد که ما از درون او بى خبريم ؟ (9)
وَهَدَيْنَاهُ النَّجْدَيْنِ (10)
ما راه خير و شرّ را به او نشان داده ايم ، چگونه ممکن است خود خير و شرّ را نشناسيم ؟ (10)
فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ (11)
او با اين انفاق هاى ناچيز هرگز به مقام خجستگان نخواهد رسيد ، چرا که هنوز بر آن گردنه صعب العبور گام ننهاده است . (11)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْعَقَبَةُ (12)
و چه چيز تو را آگاه کرده است که آن گردنه صعب العبور چيست ؟ (12)
فَكُّ رَقَبَةٍ (13)
آن گردنه ، آزاد کردن بنده اى است ، (13)
أَوْ إِطْعَامٌ فِي يَوْمٍ ذِي مَسْغَبَةٍ (14)
يا در روز قحطى طعام دادن ، (14)
يَتِيمًا ذَا مَقْرَبَةٍ (15)
به يتيمى خويشاوند ، (15)
أَوْ مِسْكِينًا ذَا مَتْرَبَةٍ (16)
يا به تهيدستى خاک نشين که سخت بينواست . (16)
ثُمَّ كَانَ مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ وَتَوَاصَوْا بِالْمَرْحَمَةِ (17)
او علاوه بر اين که بر آن گردنه گام ننهاده است ، از کسانى نيست که ايمان آورده و يکديگر را به صبر در راه خدا سفارش کرده و به بخشش به يتيمان و تهيدستان توصيه نموده اند . (17)
أُولَٰئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ (18)
کسانى که اين گونه اند خجستگانند . (18)
وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ (19)
و آنان که به آيات ما که نشانگر يکتايى در ربوبيّت است کافر شده اند تيره بختان ناخجسته اند . (19)
عَلَيْهِمْ نَارٌ مُؤْصَدَةٌ (20)
که آتشى سربسته بر آنان احاطه خواهد داشت . (20)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 594صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی