فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه فولادوند

قرآن ترجمه فولادوند

سوره 17

سوره مبارکه الاسراء

صفحه 283
عَسَىٰ رَبُّكُمْ أَنْ يَرْحَمَكُمْ ۚ وَإِنْ عُدْتُمْ عُدْنَا ۘ وَجَعَلْنَا جَهَنَّمَ لِلْكَافِرِينَ حَصِيرًا (8)
اميد است خدا به شما (اگر توبه کرده و صالح شويد) باز مهربان گردد و اگر (به عصيان و ستمگري) برگرديد ما هم (به عقوبت و مجازات شما) بازمي‌گرديم و جهنم را زندان کافران قرار داده‌ايم. (8)
إِنَّ هَٰذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا (9)
همانا اين قرآن (خلق را) به راست و استوارترين طريقه هدايت مي‌کند و اهل ايمان را که نيکوکار باشند به اجر و ثواب بزرگ بشارت مي‌دهد. (9)
وَأَنَّ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا (10)
و بر آنان که به عالم آخرت ايمان نمي‌آورند البته عذاب دردناک مهيا ساخته‌ايم. (10)
وَيَدْعُ الْإِنْسَانُ بِالشَّرِّ دُعَاءَهُ بِالْخَيْرِ ۖ وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا (11)
انسان با شوق و رغبتي که خير و منفعت خود را مي‌جويد (چه بسا به ناداني) با همان شوق و رغبت شر و زيان خود را مي‌طلبد، و انسان بسيار بي‌صبر و شتاب‌کار است. (11)
وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ آيَتَيْنِ ۖ فَمَحَوْنَا آيَةَ اللَّيْلِ وَجَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصِرَةً لِتَبْتَغُوا فَضْلًا مِنْ رَبِّكُمْ وَلِتَعْلَمُوا عَدَدَ السِّنِينَ وَالْحِسَابَ ۚ وَكُلَّ شَيْءٍ فَصَّلْنَاهُ تَفْصِيلًا (12)
و ما شب و روز را دو آيت و نشانه‌اي (از قدرت خود) قرار داديم آن‌گاه آيت شب (روشني ماه) را زدوديم و آيت روز (خورشيد) را تابان ساختيم تا شما در روز (روزي حلال) از فضل خدا طلب کنيد و تا آنکه شمار سالها و حساب (اوقات) را عموما بدانيد و ما (براي پند و صلاح بندگان) هر چيزي را مفصل بيان کرديم. (12)
وَكُلَّ إِنْسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طَائِرَهُ فِي عُنُقِهِ ۖ وَنُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كِتَابًا يَلْقَاهُ مَنْشُورًا (13)
و ما مقدرات و نتيجه اعمال هر انساني را طوق گردن او ساختيم (که ملازم و قرين هميشگي او باشد) و روز قيامت کتابي (که نامه اعمال اوست) بر او بيرون آريم در حالي که آن نامه چنان باز باشد که همه اوراق آن را يک مرتبه ملاحظه کند. (13)
اقْرَأْ كِتَابَكَ كَفَىٰ بِنَفْسِكَ الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيبًا (14)
تو خود کتاب اعمالت را بخوان (و بنگر تا در دنيا چه کرده‌اي) که تو خود تنها براي رسيدگي به حساب خويش کافي هستي. (14)
مَنِ اهْتَدَىٰ فَإِنَّمَا يَهْتَدِي لِنَفْسِهِ ۖ وَمَنْ ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا ۚ وَلَا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَىٰ ۗ وَمَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتَّىٰ نَبْعَثَ رَسُولًا (15)
هر کس راه هدايت يافت تنها به نفع و سعادت خود يافته، و هر که به گمراهي شتافت آن هم به زيان و شقاوت خود شتافته، و هيچ کس بار گناه ديگري را به دوش نگيرد، و ما تا رسول نفرستيم (و بر خلق اتمام حجّت نکنيم) هرگز کسي را عذاب نخواهيم کرد. (15)
وَإِذَا أَرَدْنَا أَنْ نُهْلِكَ قَرْيَةً أَمَرْنَا مُتْرَفِيهَا فَفَسَقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيْهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيرًا (16)
و ما چون اهل دياري را بخواهيم به کيفر گناه هلاک سازيم پيشوايان و متنعّمان آن شهر را امر کنيم (به طاعت، ليکن) آنها راه فسق (و تبهکاري و ظلم) در آن ديار پيش گيرند (و مردم هم به راه آنها روند) پس آنجا تنبيه و عقاب لزوم خواهد يافت، آن گاه همه را هلاک مي‌سازيم. (16)
وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِنْ بَعْدِ نُوحٍ ۗ وَكَفَىٰ بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًا بَصِيرًا (17)
و چه بسياري از ملل و اقوامي را بعد از نوح هلاک کرديم و تنها خداي تو که بر گناهان بندگانش آگاه و با خبر است کفايت مي‌کند (که به مصلحت هر که را خواهد عفو و هر که را خواهد عقاب کند). (17)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 283صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی