فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه مکارم شیرازی

قرآن ترجمه مکارم شیرازی

سوره 103

سوره مبارکه العصر

صفحه 601
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
وَالْعَصْرِ (1)
به عصر سوگند، (1)
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ (2)
که انسانها همه در زيانند، (2)
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ (3)
مگر کساني که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند، و يکديگر را به حق سفارش کرده و يکديگر را به شکيبايي و استقامت توصيه نموده اند! (3)
سوره 104

سوره مبارکه الهمزة

 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ (1)
واي بر هر عيبجوي مسخره کننده اي! (1)
الَّذِي جَمَعَ مَالًا وَعَدَّدَهُ (2)
همان کس که مال فراواني جمع آوري و شماره کرده (بيآنکه مشروع و نامشروع آن را حساب کند)! (2)
يَحْسَبُ أَنَّ مَالَهُ أَخْلَدَهُ (3)
او گمان ميکند که اموالش او را جاودانه ميسازد! (3)
كَلَّا ۖ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ (4)
چنين نيست که ميپندارد، بزودي در (حطمه) [= آتشي خردکننده] پرتاب ميشود! (4)
وَمَا أَدْرَاكَ مَا الْحُطَمَةُ (5)
و تو چه ميداني (حطمه) چيست؟! (5)
نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ (6)
آتش برافروخته الهي است، (6)
الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ (7)
آتشي که از دلها سرميزند! (7)
إِنَّهَا عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ (8)
اين آتش بر آنها فروبسته شده، (8)
فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ (9)
در ستونهاي کشيده و طولاني! (9)
سوره 105

سوره مبارکه الفيل

 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده بخشايشگر
أَلَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحَابِ الْفِيلِ (1)
آيا نديدي پروردگارت با فيل سواران [= لشکر ابرهه که براي نابودي کعبه آمده بودند] چه کرد؟! (1)
أَلَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيلٍ (2)
آيا نقشه آنها را در ضلالت و تباهي قرار نداد؟! (2)
وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْرًا أَبَابِيلَ (3)
و بر سر آنها پرندگاني را گروه گروه فرستاد، (3)
تَرْمِيهِمْ بِحِجَارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ (4)
که با سنگهاي کوچکي آنان را هدف قرارميدادند، (4)
فَجَعَلَهُمْ كَعَصْفٍ مَأْكُولٍ (5)
سرانجام آنها را همچون کاه خوردهشده (و متلاشي) قرار داد! (5)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 601صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی