فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي >> قرآن ترجمه المیزان

قرآن ترجمه المیزان

سوره 54

سوره مبارکه القمر

صفحه 531
وَمَا أَمْرُنَا إِلَّا وَاحِدَةٌ كَلَمْحٍ بِالْبَصَرِ (50)
و فرمان [تکوينى] ما جز يک فرمان نيست، مانند نگاهى به چشم. (50)
وَلَقَدْ أَهْلَكْنَا أَشْيَاعَكُمْ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ (51)
و تحقيقاً ما هم مسلکان شما را هلاک کرديم، پس آيا عبرت گيرنده اى هست؟ (51)
وَكُلُّ شَيْءٍ فَعَلُوهُ فِي الزُّبُرِ (52)
و هر چه کرده اند در نامه هايشان ثبت است. (52)
وَكُلُّ صَغِيرٍ وَكَبِيرٍ مُسْتَطَرٌ (53)
و هر کوچک و بزرگى مکتوب است. (53)
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ (54)
همانا تقواپيشگان در ميان باغ ها و نهرهايى قرار دارند. (54)
فِي مَقْعَدِ صِدْقٍ عِنْدَ مَلِيكٍ مُقْتَدِرٍ (55)
در جايگاهى راستين، در پيشگاه فرمانروايى مقتدر. (55)
سوره 55

سوره مبارکه الرحمن

 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
الرَّحْمَٰنُ (1)
[خداى] رحمان (1)
عَلَّمَ الْقُرْآنَ (2)
قرآن را تعليم کرد، (2)
خَلَقَ الْإِنْسَانَ (3)
انسان را آفريد، (3)
عَلَّمَهُ الْبَيَانَ (4)
به او بيان آموخت. (4)
الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ بِحُسْبَانٍ (5)
خورشيد و ماه با حسابى [معيّن] در کاراند. (5)
وَالنَّجْمُ وَالشَّجَرُ يَسْجُدَانِ (6)
و گياه و درخت سجده مى کنند. (6)
وَالسَّمَاءَ رَفَعَهَا وَوَضَعَ الْمِيزَانَ (7)
و [او] آسمان را برافراشت و ميزان را بنهاد، (7)
أَلَّا تَطْغَوْا فِي الْمِيزَانِ (8)
تا در ميزان تعدّى نکنيد. (8)
وَأَقِيمُوا الْوَزْنَ بِالْقِسْطِ وَلَا تُخْسِرُوا الْمِيزَانَ (9)
و وزن را عادلانه انجام دهيد و ميزان را کم مکنيد. (9)
وَالْأَرْضَ وَضَعَهَا لِلْأَنَامِ (10)
و زمين را براى جهانيان بنهاد، (10)
فِيهَا فَاكِهَةٌ وَالنَّخْلُ ذَاتُ الْأَكْمَامِ (11)
که در آن هرگونه ميوه و نخل ها با خوشه هاى غلاف دار هست. (11)
وَالْحَبُّ ذُو الْعَصْفِ وَالرَّيْحَانُ (12)
و دانه هاى داراى برگ و کاه و گياهان خوشبو. (12)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (13)
پس [اى جنّ و انس!] کدام يک از نعمت هاى پروردگارتان را انکار مى کنيد؟ (13)
خَلَقَ الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ كَالْفَخَّارِ (14)
انسان را از گِل خشکيده اى همچون سفال آفريد. (14)
وَخَلَقَ الْجَانَّ مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ (15)
و جنّ را از شعله آتشى بى دود آفريد. (15)
فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ (16)
پس کدام يک از نعمت هاى پروردگارتان را انکار مى کنيد؟ (16)
صفحه آخرصفحه بعدصفحه 531صفحه قبلصفحه اول
(کلمات داخل پرانتز توسط مترجم اضافه شده)


انتخاب ترجمهانتخاب سورهبرو به صفحه 

اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)




زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی