فرهنگ (هنر ، شعر ، ادبیات و ...) همه برای ترویج زیبایی ، دانایی و خوبی هستند

زیبایی و دانایی هر دو خوب هستند و خوب بودن برای همه ممکن است. خوب و شاد باشید

صفحه اصلی >> Cultural Part - بخش فرهنگي

دوش چه خورده‌ای دلا؟ راست بگو؛ نهان مکن


مولانا
دوش چه خورده‌ای دلا؟ راست بگو؛ نهان مکن چون خمُشانِ بی‌گنه روی بر آسمان مکن
باده‌ی خاص خورده‌ای، نقل خلاص خورده‌ای بوی شراب می‌زند. خربزه در دهان مکن!
روزِ الست جانِ تو خورد مِی‌ای ز خوانِ تو خواجه‌ی لامکان تویی؛ بندگیِ مکان مکن
دوش شراب ریختی، وز بَرِ ما گریختی بارِ دگر گرفتمت؛ بارِ دگر چُنان مکن
من همگی توراستم؛ مستِ میِ وفاستم با تو چو تیرِ راستم؛ تیرِ مرا کمان مکن!
ای دلِ پاره‌پاره‌ام، دیدنِ اوست چاره‌ام! اوست پناه و پُشتِ من؛ تکیه بر این جهان مکن
ای همه‌خلق نای تو، پُر شده از نوای تو گر نه سماع‌باره‌ای، دست به نای جان مکن
نَفخِ نَفَختُ کرده‌ای، در همه دردمیده‌ای چون دمِ توست جانِ نِی، بی‌نِیِ ما فغان مکن
کارِ دلم به جان رسد، کارد به استخوان رسد ناله کنم؛ بگویَدَم دم مزن و بیان مکن
ناله مکن که تا که من ناله کنم برای تو گرگ تویی، شبان من‌ام، خویش چو من شبان مکن
هر بُنِ بامداد تو جانبِ ما کشی سبو کای تو بدیده روی من، روی به این و آن مکن
شیر چشید موسی از مادرِ خویش ناشتا گفت که مادرت من‌ام؛ میل به دایگان مکن
باده بنوش، مات شو! جمله‌ی تن، حیات شو! باده‌ی چون عقیق بین؛ یادِ عقیقِ کان مکن!
باده‌ی عام از بُرون، باده‌ی عارف از درون بوی دهان بیان کند. تو، به‌زبان، بیان مکن
از تَبَریز، شمسِ دین می‌رسَدَم چو ماهِ نو چشم سوی چراغ کن، سوی چراغ‌دان مکن
مولانا (2017/05/14-01:00)


اندیشه پاک
اگر مرادِ تو، ای دوست، بی‌مرادیِ ماستمرادِ خویش دگرباره من نخواهم خواست
اگر قبول کنی، ور برانی از بر خویشخلاف رأی تو کردن خلاف مذهب ماست
میان عیب و هنر پیش دوستانِ کریمتفاوتی نکند، چون نظر به‌عینِ رضاست
عنایتی که تو را بود اگر مُبَدَّل شدخلل‌پذیر نباشد ارادتی که مراست
مرا به هرچه کنی، دل نخواهی آزردنکه هرچه دوست پسندد به‌جای دوست، رواست #
بلا و زحمتِ امروز بر دل درویشاز آن خوش است که امیدِ رحمتِ فرداست *
* عرفا از جمله سعدی همواره اشاره به عدم نومیدی از رحمت الهی دارند برای مثال
مپندار از آن در که هرگز نبست، که نومید گردد برآورده دست
ذات حضرت حق بخشنده است و طبق آیات قرآن او رحمت را بر خود واجب نموده
پروردگارتان رحمت را بر خود واجب کرده است (آیه 54 سوره انعام)
حافظ نیز بارها به این موضوع اشاره دارد از جمله
لطف خدا بیشتر از جرم ماست ، نکته سربسته چه دانی خموش
اشاره و تاکید این بزرگان به عنوان انسان شناس و حکیم بر عدم نومیدی از رحمت الهی برطبق آیات قرآن برای این است که اولین مرحله بسیاری از مشکلات فردی و اجتماعی همین یاس و نومیدی است
همگان باید مراقب حرف و عمل خود باشند تا مردم را در مسیر نومیدی که در خلاف جهت خداست قرار ندهند که این عمل گاه عواقب جبران ناپذیری برای فرد و جامعه دارد

# ابیات مرتبط با این شعر
672670مشاهده متن کاملسعدی شیرازی (2019/09/12-02:00)


زیبایی ، حقیقت ، خوبی
زیبایی ، حقیقت ، خوبی